کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه مهجور مانده و از کتابت دور شده است. این وبلاگ شاید آغازی باشد برای پرداختن به این مهم و ثبت رسوم و سنن و شعرهایی که در حال فراموشی است. امیدواریم علاقمندان ما را در این کار یاری فرمایند.
https://telegram.me/kurdawary_ghorwa

۸ مطلب با موضوع «تاریخ کردهای منطقه قروه» ثبت شده است

ایل کلهر براساس تحقیقات چند ساله ی معتبرترین دانشگاه آمریکا ( هاروارد ) بزرگترین ایل کُرد در کردستان است . که در طول تاریخ نقش مهمی در تحولات کردستان ، ایران و عثمانی داشته است . اگر کردستان ایران را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کنیم و حدود آن را نواحی کامیاران در نظر بگیریم مسکن اولیه ی ایل کلهر همراه با گوران بزرگ در نواحی مرز بین این دو منطقه یعنی نواحی دامنه های شاهو قلعه ی پلنگان و دیگر نواحی این منطقه حضور داشته اند و در کردستان عراق نیز به طور سنتی در اطراف شهر زور خانقین کلار و دیگر نواحی گرمسیری جنوب کردستان عراق حضور داشته اند پس طی یک سری حوادث و اتفاقات به جنوب شاهراه کرماشان ـ خانقین نقل مکان کرده و ساکن شده اند و مرکز اصلی ایل امروز در این جا می باشد ولی طوایف کلهر امروزه در تمام کردستان ایران و عراق به طور پراکنده و گاه متمرکز در تمام شهرهای کُردنشین ایران و عراق از جمله سقز ، بوکان ، مهاباد ، ارومیه ، ماکو ، سنندج ، ایلام ، مهران و در عراق در سلیمانیه ، کرکوک ، کلار ، حلبچه ، نواحی گرمیان زندگی می کنند. اکنون قسمت اعظم ایل در استان کرماشان ساکن است. حال با ذکر این نکته که مناطق کلهر نشین » گیلانغرب ، اسلام آباد ، ایوانغرب ، بخش هایی از سرپل ذهاب ، سومار ، نفت شهر ، ماهیدشت ، برخی نواحی کرماشان ، قصرشیرین « بخشی از مناطق کلهر زبان است که از بیجار در شمال تا مهران در جنوب و در شرق از کرماشان ماهیدشت تا خانقین در غرب را شامل می شود. زبان ایل کلهر کُردی با گویش کلهری است که گویش مستقلی می باشدکه جزو هیچ یک از گویش های لکی یا سورانی یا هورامی نمی باشد و خود به لهجه هایی تقسیم می شود. ایل کلهر در طول تاریخ خود مورد بغض و کینه ی کُردستیزان قرار گرفته است که می توان اقدامات مغرضانه را علیه ایل در سه دسته مورد بررسی قرار داد : الف : اقدامات سیاسی ـ نظامی : 1- تجزیه ایل کلهر و تبعید طوایف مختلف آن که از زمان ترکمنان و صفویه شروع شده و تا زمان قاجار ادامه داشته و طوایف زیادی از این ایل به نواحی خارج از کردستان از جمله قزوین ، قم ، سیستان ، کرمان ، شمال خراسان تایباد نواحی شمالی افغانستان ، خوزستان ، فارس ، لرستان ، گیلان ، مازندران ، گرگان و ... تبعید شده اند. 2-اقدامات نظامی : که  بارها و بارها توسط ارتش ایران و عثمانی مورد هجوم قرار گرفته و حکومت های خودمختار و مستقل مانند (حکومت ذوالفقارخان کلهر در بغداد در زمان صفویه ) سرنگون شده و از بین رفته است. 3-تبعید و کشتن بزرگان ایل مانند کشته شدن ذوالفقار خان ... یا تبعید چندساله و زندانی شدن بزرگان مانند زندانی شدن خان منصور یا عباس خان که باعث فروپاشی قدرت ایل در زمان های خاصی شده است.

از طوایف مهم این ایل میتوان به طوایف زیر اشاره کرد :کرگا {Kerga (Kerya)، که رگا (که ریا) - خالدی - شیانی - سیاسیا (Síye Síye، سیه سیه) - روتون ( Rrùtewen،رۊته وه ن)-  کاظم خانی، تکش ( Tekesh، ته که ش) - خمان ( Xeman، خه مان) - کله پا ( Kullepa، کۆڵه پا) - قوچمی (Qúcimí، قوچمی) - هارون آبادی - منصوری کله جوب (Mensúrí kulle jù، مه نسوری کۆڵه جۊ) - الوندی - (Elwení، ئه لوه نی) - شوان (Shiwan، شوان) - ماهیدشتی (Mayeshtí، مایه شتی) - بداغ بیگی - زینل خانی - شاهینی و ....  


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۰۰
گروه نویسندگان

در فهلویات باباطاهر همدانی در بسیاری از موارد از واژه های مختص لکی-چهاردولی استفاده کرده است و چون در ایران لکی را به اشتباه جزئی از لری می دانند می گویند که اشعار وی به گویش لری سروده شده است در زیر برای مثال به چند بیت اشاره می کنیم.

بوره ای روی تو باغ بهارم

خیالت مونس شب های تارم

سر کوی ت بتا چند آیم و چِم

ز وصلت بینوا چند و آیم و چِم

بوره کز دیده جیحونی بسازیم

بوره لیلی و مجنون بسازیم

زعشقت آتشی در بوته دیرم

در آن آتش دل و جان سوته دیرم

کلمه "دیرم" فعل است و به معنی "دارم" می باشد کلمه چم اگر فعل باشد از چوئین = رفتن به معنای چـِم = رَوم است اگر اسم باشد چَم به معنای رودخانه است

  • «دِیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایا، دل حسرت کشی دیرم خدایا
  • «ته یا تُوه» (تو): بی ته یارب به بستان گل مرویا
  • «وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
  • «بَسُم» (بشوم،بِچوم، بروم): بسم آنان بوینم که ته وینند
  • «بوره - بُِرَوه» (بیا): دمی بوره بوین حالم ته دلبر
  • «سوته از سوتیاه» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
  • «واتنی یا وَتنی» (گفتنی): به کس درد دل مو واتنی نه

این گویش شباهتی به گویش وفس در شهرستان کمیجان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۲۰:۵۰
گروه نویسندگان


دهستان لک
چمقلوشیدا / نجف آباد /احمد آباد باش/تازه آباد گیلکلو/جعفر/چراغ آباد شکر آباد/حسن خان/حسین آباد الاخان/سیلاب/شادی آباد/شوراب هزاره/کمال آباد محمد صالح/گزل قایه/گیلکلو/محمدصالح/ نیازبلاغ / عباس آباد/عبدل آباد/عربشاه/فرهاد آباد/فیروز آباد/ملک آباد/منتش

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۶
گروه نویسندگان

تاریخچه ایل ها و اقوام چَهاردُوْلی ها

   قبل از پرداختن به تاریخ این طایفه لازم است به شبهه برخی از لرها وکردها پاسخ داده شود که لکهای باستانی ایرانی را هر کدام به خودشان منتسب می کنند، لکها از لحاظ فرهنگی، حساسی و مذهبی و بسیاری از مولفه های قومی خصوصا پوشش (کردی و لری) خود را مستقل از قوم کرد و لر می دانند. زبان لکی یک زبان زیبا و آهنگین است که در غرب ایران استفاده می شود. اما نام و آوازه اش هنوز پس از عمری طولانی و دراز زیاد گسترش نیافته است و بیشتر جزء زبان لری و یا کردی و یا فارسی به گویش کردی محسوب می شود.


اگر بخواهیم زبان لکی را به یکی از زبان های زنده حال ایران تشبیه کنیم شاید بهترین نمونه زبان کردی باشد که واژه های مشترک زیادی با لکی دارد. کرد زبانان از نظر جغرافیایی نیز نزدیکی زیادی با اقوام لک دارند. اما این دو موضوع با توجه به این که زبان کردی گویش و واژه های و دستور متفاوت دارد موجب نمی شود که زبان لکی را یک بخش از کردی بدانیم.

همچنین از نظر سیاسی و جغرافیایی اقوام لک نشین اکثراً زیر مجموعه از لرها هستند اما شباهت لری به لکی بسیار کمتر از کردی به لکی است. و همچنی کرد ها اقوام چهاردولی ها را عجم می خوانند عجم نامیست که اعراب به ایرانیان و پارسیان میدادند.

در لکی واژه های باستانی و کهن فارسی به قدر زیادی وجود دارد. وجود و شکل قدیمی و اصیل برخی واژه ها و شیوه ی جمله بندی اصیل در این زبان بسیار جذاب است. از این رو است که می توان ابراز کرد که زبان لکی به جا مانده ی زبان های پارسی باستان و پهلوی است پارسی باستان زبانی است که در زمان هخامنشیان مستعمل بود و ریشه ی زبان فارسی امروزی است. واژه هایی می توان پیدا کرد که با زبان های پهلوی اشکانی و پارسی میانه مشترک هستند می توان گفت که مهم ترین مآخذ لکی زبان پارسی باستان است همچنین زبان لکی باقی مانده زبان اوستایی است و شباهت بسیار زیادی در مورد ریشه های زبان لکی و اوستا دیده شده است برای مثال در لکی ریشه اکثراً یک واجی است و گاهی به صورت کسره و یا یک حرف هم در می آیند در زبان اوستا نیز به همین گونه است ریشه ترکیب دهنده ی بنیادی واژه است. از ریشه دیگر قسمت های کلام مانند اسم ها و صفت ها و فعل ها و غیره ساخته می شوند در اوستا یک ریشه همیشه یک هجایی است که فقط یک صدا دارد.

گویش چهاردولی از زبان لکی

گویش لکی دریک طبقه بندی زبانی: شامل کرمانشاهی، کلیایی، پیروندی، وفیلی، چهاردولی (چرداولی یا چاردولی)،شیروانی، هفتگی وکوهدشتی است. که مردم کرمانشاه، ایلام، گروس،همدان، ماهیدشت، قصر شیرین، صحنه، قروه، شیروان چرداول، بیجار، کرند و بدره، کوت، گهواره، خانقین و چهاردولی های جغتو شاهین دژ و ... باآن صحبت می کنند. نه خودرا کرد میدانند و نه لر، بلکه جزء بومیان باستانی ایران هستند. هرچند از لحاظ زبانی بسیاری از واژه های مادی و پارسی را به خود گرفته اند. اما بسیاری از لغات هنوز دست نخورده باقی مانده است و پارسی ها و کردها و لر ها از آنها استفاده می کنند مانند: لغت سور(suer) به معنای عروسی که در زبان فارسی بصورت سور دادن آمده است یا 'فرزانه' در زبان فارسی و 'زورزانه' در زبان کردی که همان فِر(زیاد)زانه(دان) زبان لکی است یا «خورآوا» به معنی غروب(آوا) خورشید(خور) که لغت غروب از آن گرفته شده است و یا واژه کِسِل عربی در لغت به معنای تنبل است که در کنایه لکی (کیسل) به لاکپشت گفته می شود و ... درست است که لهجه آنان به کردی جنوبی نزدیک است (نزدیکی گویش پارسی قدیم و کردی به هم.) اما به قول هرتسفلد قرابت زبانی نمی تواند قرابت نژادی و قومی را سبب شود به خاطر قدرتمند بودن وسوارکارانی ماهر هرکدام از حکومتها که سر کار می آمدند اینان را سرکوب و تبعید می کردند که طایفه بزرگ چهاردولی ها از لکها از این امر مستثنی نبوده اند.

واما قصه تبعید اینان و جدایی از لکستان. این ایل در اکثر در شهرستان شاهین دژ و شهر محمود‌آباد زندگی می کنند

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۴۲
گروه نویسندگان

1 - مقدمه:

عبدالملکی، عبدالمالکی، عبدالملکیان یا ملکی های غرب مازندران که در بخش های کجور(روستاهای میرکلاه، کدیر، پول)، چمستان و صلاح الدین کلا ساکن اند، همگی به عبدالملکی یا اوملکی شهرت دارند. آنها اصالتاً کرد و از نژاد آریا می باشند. شعری در همین رابطه از نگارندۀ سطور به گویش کردی عبدالملکی: قبلِ اسلام یانَه مان کردستان بی/  نِمِه زانی پاوَه یا هورامان بی/  هجومِ تازیِ عهدِ ساسانی/  ایمَش آوارَه کرد، هر یَک یَه شانی

 2- تاریخ مهاجرت:

1-2  از اورامانات به جنوب ایران:

همانگونه که پیشتر گفته شد،خاستگاه نیاکان عبدالملکی قبل از اسلام در اورامانات کردستان بود امّا مشخص نیست که به چه علت و از چه زمانی بعد از ورود اسلام به کردستان، ایشان از آن مناطق کوچ کرده و به جنوب ایران مهاجرت نمودند. در همین رابطه،مکنزی نخستین سرکنسول انگلیس در رشت در سفرنامه اش (1858 میلادی) می نویسد:«[عبدالملکی ها] قرار بود که در جهاد علیه انگلیسی ها که صدراعظم وطن پرست و دیندار اسبق اعلام کرده بود بجنگد، ولی قبل از اینکه وارد مهلکه شوند جنگ خاتمه یافت و مجبور نشدند که به جنوب ایران سفر کنند. می گویند عبدالملکی ها در اصل از آن منطقه به اینجا آمده اند[1].»(سفرنامه شمال،ص71) اکنون نیز عبدالملکی ها در جنوب ایران، حوالی گچساران در روستایی به نام سراب نینیز زندگی می کنند که به ملک زاده و اسد زاده شهرت دارند. ایشان بر مزار نیاکانشان نیز نام خانوادگی عبدالملکی دیده می شود و همگی خود را عبدالملکی یا اوملکی می خوانند.

2-2  از جنوب به استان همدان:

بعد از مهاجرت به جنوب، عبدالملکی ها در استان همدان (محلّی بین ملایر، تویسرکان و نهاوند) هم مرز با استان لرستان ساکن شدند. در مناطقی که امروزه به این نامها معروفند: روستاهای گِرا، فَریازان، زاغه(که ساکنانش اکنون به تیمور آبادِ تویسرکان کوچ نموده اند)، نوقده، دو قلعه، فرس فج، دارانی پائین، حسین آباد قِشلاق، وِردابه، نوآورزمان و محمد آبادِ محمّد زمان.

 3-2 از همدان(تویسرکان) به خراسان (در گز):

در زمان نادرشاه افشار، عبدالملکی ها (ایلاتی که اکنون در مازندران ساکن اند) به همراه طوایف زندیه به درگز قوچان فرستاده شدند و عبدالملکی های کردستان به قلعه عبدالملکی قروه تبعید گردیدند. ایرج افشار در این باره می نویسد:« مردم ایل عبدالملکی در گذشته ساکن درگز بودند ولی بنا به عللی به فارس مهاجرت کردند»[2].(ایل ها،چادر نشینان و طوایف عشایری ایران،ج2،ص1078)

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۶
گروه نویسندگان

اگر آن کرد گروسی به دست آرد دل ما را

به طاق ابرویش بخشم دل و جان و سر و پا را

فاضل گروسی

گَروسی، یکی از لهجه‌های کردی است. این زبان بیشتر در منطقه بیجار گروس و قروه تکلم می‌شود. در لغتنامه دهخدا چنین آمده: گروس به منطقه‌ای شامل کردستان، زنجان، همدان و قزوین اطلاق می‌شده‌است که مرکز آن بیجار بوده‌است. البته این اطلاق به دوران قبل از تقسیم بندی استانی برمی گردد،

کردی گروسی رابط بین کردی سورانی با کلهری است چنانکه گویش و کاربرد لغات کمتر کلهری بوده ولی لهجه سخن گفتن همانند کردی سورانی )سنندجی) میباشد البته کلماتی رانیز از کردی کرمانجی  به قرض گرفته است . لهجه‌ی کردی گروسی لهجه‌ی غالب ساکنان گروس را تشکیل می دهد و لهجه‌ی نامبرده از زیر گروه کردی گورانی ( اورامی ) استگروسی‌هایی که هم اکنون در مناطق مختلف ایران زندگی می‌کنند اصلیتی از این خطه دارند، هم اکنون در شهرهای میانه، زنجان، بیجار، قزوین، کرمان و... طوایف گروس ساکن می‌باشند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۰
گروه نویسندگان

یپرم خان                                            عبدالباقی خان

نبرد شورجه یا شوریجه(سولچه) برای مشروطه‌خواهان طهران تداعی‌کننده جنگ تروا بود؛ چراکه اگر قشون دولتی موفق به تصرف قلعه شورجه می‌شدند درحقیقت کارآمدترین بخش قشون سالارالدوله را درهم کوبیده بودند. اما نبرد شورجه برای مشروطه‌خواهان به یک سکه دورو تبدیل گردید: یک روی آن شکست نیروهای زبده و شورشی غرب ایران و روی دیگرش کشته‌شدن یفرم‌خان ارمنی به‌عنوان مجاهد مقتدر و جنگجوی مشروطه بود! هرچند غائله سالارالدوله در غرب ایران مورد حمایت روسیه بود و ردپای دخالتهای آنها آشکارا مشاهده می‌شد اما طمع فروکش‌نشدنی محمدعلی‌میرزا پادشاه مخلوع مشروطیت و دو برادرش سالارالدوله و شعاع‌السلطنه برای تصاحب مجدد تاج و تخت و بازگرداندن استبداد قاجاری موجب این غائله زیانبار و وحشیانه بود. این سه برادر قرآن را میان خود گذاشته و برای اعاده سلطنت بر سر آن سوگند خورده بودند که به یکدیگر وفادار بمانند و این جریان صورتی افسانه‌ای به خود گرفت.

مقاله مفصل زیر ماجراهای مربوط به غائله غرب ایران توسط سالارالدوله و جنگ شورجه را مورد بازگویی و بازکاوی قرار می‌دهد. ازآنجاکه بیست‌ونهم اردیبهشت‌ماه با روز کشته‌شدن یفرم‌خان ارمنی (در سال1291.ش) همراه است، ماهنامه زمانه مقاله حاضر را در این شماره تقدیم خوانندگان می‌کند.

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۶:۵۳
گروه نویسندگان

                                


چهاردولی‌ها کرد و کرد زبان هستند و به گویش کردی کلهری لهجه (چرداولی، چرداوری) تکلم می‌کنند؛ و برخلاف بعضی از منابع که آنها را به اشتباه از طوایف لک خوانده‌اند آنهادر ابتدا از طوایف ایلات چرداول در استان ایلام بوده که از مجموعه ایل ریزوند یکی از بزرگترین ایلات غرب کشور میباشد که به زبان کردی کلهری تکلم می‌کنند . ایل چهاردولی (چاردولی،چرداولی)«چه‌رداوری» محل یکجا نشین شدن ایل ریزوند است. چرداول منطقه‌ای حاصلخیز است که از کلمه چهاردول گرفته شده که دول در زبان کردی به معنی سرزمین آباد و هموار است و منظور از آن چهار دول ریزوند است . و از قدیم الایام محل زندگی ایل ریزوند بوده و می‌باشد. نام ایل چاردولی منسوب به ایلات چرداولی (ریزوند) در چرداول در استان ایلام است و منشأ آنان نیز از ایل ریزوند بخش چرداول ایلام است.چاردولیها در زمان فروپاشی ایل باستانی ریزوند و همچنین در زمان زندیه به مناطق مرکزی ایران مهاجرت کرده و به نام منطقه خود که چرداول بود مشهور شدند . در جنگ چالدران با افتخار می‌توان به سوارکاران چهاردولی که شجاعت و دلاوری خود را به نمایش گذاشتند اشاره کرد.

چرداوری‌های استان کردستان:

۲۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۶:۵۳
گروه نویسندگان