کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه مهجور مانده و از کتابت دور شده است. این وبلاگ شاید آغازی باشد برای پرداختن به این مهم و ثبت رسوم و سنن و شعرهایی که در حال فراموشی است. امیدواریم علاقمندان ما را در این کار یاری فرمایند.
https://telegram.me/kurdawary_ghorwa

۳۹ مطلب با موضوع «مقاله» ثبت شده است

به گزارش خبرنگار کردپرس، «راضیه خاقانی»؛ فعال مدنی در یادداشتی به واکاوی علت فراموشی صنایع دستی در قروه پرداخته و بر ضرورت بازآفرینی هنرهای دستی بومی با برنامه ریزی اصولی و دایر کردن بازارچه های دائمی و عمومی تأکید دارد.

در این یادداشت آمده است: آن هنگام را به یاد داریم و نسل جدید شاید به سختی به درک آن پی ببرد که در سخت ترین شرایط زندگی و با کمترین امکانات؛ دستان ماهر زنان و مردان خوش ذوق منطقه قروه بر تار و پود تخیل، نقشی نو پدید می آورد که امروزه در گوشه و کنار هر خانه ای نشانی از آن هویت هنری بومی پیدا می شود؛ فرش، جاجیم، گلیم، لحاف و ... نمونه هایی از این هنر است که هنوز پاینده و شگفتی آفرین بوده و انسان را به بالندگی ذوق و لطافت روح پیشینیان سرزمین خود فرا می خواند. روزگاری در همین منطقه «فرش دلبران و مالوجه، سنگ پای قزلجه کند، ساخته های سنگی مرمر قصلان، آهنگری قروه و همین طور نخ ریسی و تهیه پارچه های دست باف مانند پلیور، شال بافی و گیوه دوزی و نمدمالی» زبانزد منطقه بود. به خصوص فرش" نُه گل" (دوقوز گوول) که بافت زیبای آن در «مالوجه و دلبران» تأکیدی بود بر باورهای سنتی ترک زبان ها در شهرستان قروه.

با وجود چنین پیشینه فاخر، امروزه غبار فراموشی بر هنرهای بومی شهرستان ما نشسته و گنجینه ارزشمندی از هویت و فرهنگ این دیار پهناور را در پستوی خاطره ها پیوند زده است. شناسایی، معرفی و احیای این هنرها به طور یقین تحول بزرگی در حوزه هنر و صنایع دستی قروه پدید خواهد آورد. می توان با تلفیق سنت و مدرنتیه، هنرهای دستی این منطقه را با توجه به ظرفیت های موجود به طور کاربردی و فراگیر توسعه داد. این موضوع علاوه بر احیای تاریخ و فرهنگ، رونق اقتصاد اشتغال و گردشگری را در پی خواهد داشت و این مهم توجه و برنامه ریزی مسئولان، کارشناسان و فعالان عرصه صنایع دستی را در این باره می طلبد.

در واقع نباید هنرهایی که سال ها برای آن زحمت کشیده شده و هر یک به اندازه چند کتاب بار فرهنگی و تاریخی دارد، به آسانی دستمایه فراموشی گردد. ایجاد بازارچه دائمی صنایع دستی در حال فعالیـت در جنـب میـدان شورای قروه فرصت خوبی خواهد بود تا ضمن اشتغال، صنایع دستی این منطقه را دوباره بر سر زبان ها اندازد. از آنجا که این مسیر محل تردد مسافران و گردشگران زیادی به سمت بانه و سایر شهرهای کردستان است، ایجاد این بازارچه کمک قابل توجه ای به فروش و بازاریابی این صنایع خواهد داشت.

بدون شک شرافت هنرهایی که با دست هنرمندان بومی ساخته یا بافته می شوند ارزش و اهمیت بالایی از تولیداتی دارد که وارد می شوند و منجر به بیکاری جوانان و فراموشی هنرهای ما می گردد. «سنگ پای قزلجه کند، فرش نُه گل دلبران، هنرهای دست ساز سنگ مرمر قصلان و تابلو فرش هایی» که در خانه های بیشتر روستاهای شهرستان  بافته می شوند می تواند انسجام بیشتری داشته باشد. کافی است که اندکی اهمیت داده شود و غرفه های صنایع دستی شهرستان پیوسته و مداوم در معرض نمایش باشد. همین طور ایجاد غرفه های نمایشگاهی در ایام خاص در روستای سیاحتی و زیارتی «باباگرگر» می تواند در این زمینه به کمک ما بیاید. بیشتر این هنرها می تواند برای پرکردن اوقات فراغت جوانان مدنظر قرار گیرد. چرا که عشق به صنایع دستی هنرمند را عاشق خود می‌کند.

احیای هنرهای بومی منطقه قروه، فرآیندی زمان بر است که نیاز به مطالعات تخصصی و برنامه ریزی بلند مدت و کاربردی دارد. بازاریابی و سرمایه گذاری در این راستا و جذب بودجه های حمایتی و ترویجی هنرمندان، فرصت بهره برداری درست از صنایع دستی ما را افزایش می دهد و توسعه آن را فراهم می آورد./

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۶
گروه نویسندگان

کردها قبل از زمان صفویه نیز در خراسان سکنی داشته‌اند. خاطرات دعبل خزائی در راه عبور و رسیدن به مرو و برخورد او با کردی‌های علوی، خاطرات تیمور در کتاب منم تیمور جهانگشا، که در مسیر قوچان به گروهی برمی‌خورد؛ که می‌گویند: ما کرد هستیم و همزمان با دوره تیمور، کلاویخو نیز در سفرنامه خود اشاره به وجود کردها در خراسان می‌نماید، دلیل بر وجود کردها پیش از زمان صفویه در خراسان است.

تاریخچه کردهای خراسان :

چنانکه اغلب دانشمندان و پژوهشگران تاریخ ملل می دانند و به آن اذعان دارند ، ” کردها ” از جمله اقوام هند و اروپایی اند که از هزاره های قبل از میلاد مسیح در مناطق وسیعی از خاور میانه و بویژه کوهستانهای مرتفع بین النهرین استقرار یافته اند .

سفالینه های به دست آمده حاکی از این است که این قوم دست کم از ۷ هزار سال پیش دارای تمدنی در خور توجه بوده چنانکه بعضی اقوام مجاور را به طمع دست اندازی و انتفاع از ماحصل تمدن آنان انداخته است . امروزه کردها را در چند شاخه مهم دسته بندی می کنند .

در این تقصیم بندی که از نظر تفاوت لهجه صورت گرفته این شاخه ها عبارتند از : ۱- کرمانج ها ۲- سوران ها ۳- لرها ۴-زازاها ۵- هورامان ها چنانکه می بینید “کرمانج” یکی از این شُعب و در واقع مهمترین زیر مجموعه نژاد و زبان کردی است .

“کرمانج” که به ” کرد شمال ” نیز معروف است کم و بیش حدود ۷۰% تمام کردهای جهان را که امروزه در بیش از ۳۰ کشور جهان پراکنده اند شامل می شود .

با این حال مهمترین سکونتگاههای کرمانج ها عبارتند از : سراسر جنوب و بخش هایی از شرق و مناطق مرکزی ترکیه یا اصطلاحا “کردستان شمالی ” ، شمال شرقی سوریه یا اصطلاحا جنوب کوچک” ، شمال عراق یا به اصطلاح “جنوب بزرگ” و بسیاری از کشورهای آسیای میانه و اروپا که بعضا جوامع چند صد هزار نفری کرمانج ها را در خود جا داده اند .

اما یکی از مهمترین نقاط کرمانج نشین که به شواهد آمار حدود دو میلیون نفر از این قوم در آن زندگی و متأسفانه به دلیل جدا بودن از دیگر نقاط تجمع کُردها کمتر مورد توجه بوده “شمال خراسان ” و شمال شرقی ایران است .

ما در این فرصت به منظور جبران گوشه ای از این بی توجهی قصد تأمل و توقف در این بخش از موطن کرمانج ها و طرح و معرفی ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی آن را داریم : به لحاظ زبانی همانند ویژگی های فیزیکی و رفتاری ، کردها در تمام شاخه ها شباهت بسیار دارند اما عمده تفاوت لهجه های آنان این است که به ترتیب از نقاط جنوبی به سمت شمال زبان کردی به طرف ساده تر شدن و خلاصه گویی پیش می رود .

کرمانج های خراسان نیز به تبع این تغییر با زبانی ساده تر و اختصار گراتر سخن می گویند و گر چه متأثر از زبان فارسی و عربی دخل و تصرفاتی در آن بعمل آمده ، اما صد البته – برای کرمانج های دیگر نقاط جهان براحتی قابل فهم و مکالمه است . کرمانج های خراسان به لحاظ مذهبی ، تماما شیعه مذهبند و گویا یکی از عمده دلایل کوچ این قوم به خراسان شمالی نیز قرابت مذهبی با دیگر ایرانیان است .

مهمترین نقاط اسکان کرمانج ها در خراسان عبارتند از شهرهای : قوچان ، بجنورد ، اسفراین ، شیروان ، مشهد ، چناران ، درگز ، کلات ، آشخانه ، مانه و سملقان ، فاروج ، باجگیران ، و …. اما در مجموع حضور کرمانج ها در روستاها نمود بیشتری دارد تا در شهرها چرا که اغلب آنان به مشاغلی همچون دامداری و کشاورزی مشغولند و بالطبع ناگزیر از زندگی کوچ نشینی و روستانشینی اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۷ ، ۲۲:۳۲
گروه نویسندگان

وقتی بشنوی یک دختر کُرد خراسانی تا آغازین سال‎های دهه سوم زندگیش توانسته در ایران و جهان نام موسیقی شمال خراسان را احیا کند تحریک میشوی تا او را بیشتر بشناسی و از افکار و اهدافش بیشتر بدانی!

توانستیم «یلدا عباسی» را که عزمی راسخ دارد تا به صورت علمی موسیقی خراسان را در عرصه جهانی معرفی کند، نیمروزی بیابیم و با او به گفت و گو بنشینیم؛ در این جلسه صمیمانه علیرضا نظیف پژوهشگر موسیقی نیز همراه مان بود.

در ابتدای بحث برای اینکه بیشتر با گذشته و آینده یلدا آشنا شویم شرحی از فعالیتهای هنریش شنیدیم:

خلاف جریان آب شنا کردن از کودکی

او از چگونگی ورودش به دنیای ساز چنین گفت: سال ۱۳۶۶ در شیروان متولد شدم اما یک ساله بودم که به قوچان مهاجرت کردیم من در خانواده ای هنری به دنیا آمدم عمه پدری‌ام «ماه بانو عباسی» نام داشت او که به بانو شیروانی مشهور بود از هنرمندان برجسته منطقه به شمار می‌رفت؛ رویا اسماعیلیان، مادرم نیز با نام هنری «گلچهره» در همین وادی فعال بود و هست من هم به واسطه او در سن ۴ سالگی در یک نمایش موزیکال ایفای نقش کردم.
در نوجوانی مثل خیلی از هم سن و سالهایم به سوی سازهای جدید مثل گیتار رفتم اما خیلی زود هدفم در موسیقی را پیدا کردم و از حدود ده سالگی به صورت حرفه‌ای به سراغ آموختن دوتار رفتم این کار برای یک دختر به سن من مثل شنا کردن در خلاف جهت آب بود چون حتی نوجوانانی که به موسیقی اصیل علاقه داشتند به سراغ سنتور و سه تار یا همان موسیقی سنتی می‌رفتند اما من موسیقی فولکلور یا نواحی را انتخاب کردم کاری که اگر نوجوانی هم واردش می‌شد حتما پسر بود. در این دوران نزد اساتید مختلفی در قوچان، مشهد و تهران آموزش ساز دیدم کسانی چون مجید احمدی، اباصلت راستگو، رمضان بَردَری، محمد یگانه، مجتبی خان قیطاقی، در زمینه آواز نیز از مادرم، رضا شاکری، حمیدرضا نوربخش و در نهایت پرواز همای بسیار آموختم.

از همکاری با پروازهمای تا ثبت گروه موسیقی بانوان

از اوایل دهه هشتاد ساکن مشهد شدیم و در دانشگاه آی تی خواندم و هرچند درس‌هایم خوب بود اما هیچگاه در این رشته به فعالیت نپرداختم و همه وقت خود را صرف موسیقی کردم. سال ۸۹ با محسن میرزازاده آلبوم «کوات» را منتشر کردیم که شامل ۷ موسیقی به زبان کردی بود با پرواز همای سفرهایی به خارج داشتم و در فستیوال های مختلف به اجرای موسیقی پرداختم تا اینکه در سال ۹۴ گروه «نازار» را ثبت کردم که متشکل از تعدادی خانم نوازنده و خواننده بود و مجوز اجرای موسیقی گرفتم. برای اینکه بتوانیم در سطح وسیع‌تر فعالیت کنیم «همخوانان نازار» را سال بعد با افزودن یک همخوان و چند نوازنده مرد به گروه اولیه به ثبت رساندم.
اما دو سالی می‌شود که برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفته‌ام و در کنسرواتوار «جوزپه وردی» شهر میلان که جزء ۵ ارکستر برتر دنیاست در رشته آواز کلاسیک مشغول تحصیل هستم. این را باید بگویم که این مویسقی مقامی و اجرای «قطعه لو» و در نهایت رپرتوارهای کلاسیک بود که توانست مجوز ورود من را به این دانشگاه برایم به ارمغان بیاورد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۲۲:۵۳
گروه نویسندگان
گردآوری ولات کرمانج : با انتخاب نام های زیبای کرمانجی به فرهنگ و اصالت خودتان افتخار و آنرا حفظ نمایید:

” نام های دختر “

  • روژیا ……… اولین روز زندگی/ دختر
  • کانیا …….. روشنایی/ دختر
  • میلکان …….. سرزمین اجدادی/ دختر
  • رۆنیا …….. نور چشم/ دختر
  • ڕوناک ……. روشنایی/ دختر
  • کانی …….. چشمه/ دختر
  • شانی ………. با ناز راه رفتن/ دختر
  • گوڵاڵە …….. نام گلی/ دختر
  • سروه …….. نسیم/ زمزمه دختر / پسر
  • بەیان …….. سپیدە دم / دختر
  • ئاڵا …….. پرچم / دختر
  • هونیا ………. / دختر
  • شەرمین ……… با شرم و حیا / دختر
  • سولین …… غنچه گل/ دختر
  • شەمامە …….. دستنبو / دختر
  • نیشتمان ……. میهن/ موطن / دختر
  • شەنگە ……… زیبا / دختر
  • ئایرین…….. آیرین/ آتشین / دختر
  • شەوبا ……… نسیم شب / دختر
  • ڕوژین …….. مانند روز/ دختر
  • سوژین …… روشنایی زندگی/ دختر
  • شەوین ………. پریشان / آشفته / دختر
  • ئەسرین ……. منسوب بە اشک / دختر
  • شەوبو ……… گل شب بو/ دختر
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۲
گروه نویسندگان

 بیش از ۴۰۰ سال از کوچ تاریخی نزدیک به ۵۰ هزار خانوار کُرمانج از نواحی شمالی مناطق کُردنشین (واقع در کشور کنونی ترکیه) به مرزهای خراسان در شمال شرق ایران می گذرد. آنچه از مطالعات تاریخی و میدانی تاکنون در رابطه با این کوچ تاریخی صورت گرفته می توان به صورت خلاصه این گونه نوشت:

در زمان زمامداری پادشاهان امپراطوری عثمانی (۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی) در اوایل قرن هفدهم میلادی ظلم و ستم و سختگیری بر علویان ساکن در محدوده ی این حکومت افزایش می یابد. این ظلم و ستم از ده ها سال قبل در زمان سلطان سلیم یکم و دوم و همچنین سلیمان و دیگر فرمانروایان عثمانی در قرن شانزدهم میلادی وجود داشت. لازم به ذکر است علویت آئین و کیشی است که در میان مردم زیادی از کُرد و ترک و عرب و ترکمن در محدوده ی کشورهای ترکیه، عراق و سوریه کنونی رواج دارد و گرچه به اعتقاد برخی از صاحبنظران کیش و آئین علویت ریشه و بنیادی کهن تر از اسلام دارد لیکن تاثیر زیادی از مذهب شیعه در دین اسلام گرفته است و اشتراکاتی با آن دارد. علویان عرف و آداب خاصی در زمینه ی دعا و نیایش دارند و احترام ویژه ای برای پیشوایان مذهب تشیع قائل هستند. آنها نیایش و عبادت و رقص آئینی خود را – که حرکات و شیوه ی آن بسیار شبیه رقص کُردهای خراسان در عروسی هایشان است – در مکان هایی به نام «جَم خانه» انجام می دهند. طبیعتا این گونه عقاید علویان مورد پسند زمامداران و حتی مردم عمدتا سنی مذهب بود و از این رو بود که از سوی تندروهای عثمانی چه تُرک و چه کُرد (کُرمانج) مورد آزار و اذیت قرار می گرفته اند. کُردهای کوچنده به خراسان/کُرمانج ها نیز که در آن زمان عمدتا تحت فرماندهی یک کنفدراسیون یا مجموعه طوایف واحد به نام چمشگزک و از دو شاخه ی بزرگتر زاخوری (زاخورانلو یا زعفرانلو) و شادی (شادلو) و طوایف مختلف زیرشاخه آنها بودند یکی یا شاید اصلی ترین گروه مورد غضب حکومت عثمانی بودند و به واسطه ی زندگی عشایری و کوچ نشینی برخی از آنها در نواحی مختلف از مرزهای گرجی ها و ارمنی ها گرفته تا آناتولی و مناطق جنوبی تر تردد داشته اند. این تحولات یعنی کوچ کُرمانج ها به سوی شرق همزمان با میانه ی راه و اوج گیری حکومت کُردتبار و شیعه گرای صفویان (۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) و سلطنت پادشاه صفوی، شاه عباس یکم (۱۵۸۷-۱۶۲۹ میلادی) در ایران و زمامداری پادشاهان عثمانی محمد سوم (۱۵۹۵ تا ۱۶۰۳) و احمد یکم (۱۶۰۳ الی ۱۶۱۷) به وقوع پیوست. از آنجا که این دسته از کُرمانج ها به مرزهای شرقی امپراتوری عثمانی نزدیکتر بوده اند و با توجه ارتباطاتی که بین آنها و حکومت صفویان برقرار می شد همچنین کمک هایی که از سوی آنان به شاهان صفوی در جنگ های مختلف از جمله جنگ خونین چالدران صورت می گرفت زمینه ی نزدیکی هر بیشتر آنها فراهم می آید. ظلم و ستم عثمانیان از سویی و حکومتی شیعه گرا با باورها و عقاید نزدیکتر در این سو سبب می شود که کُرمانج های چمشگزک به سمت صفویان متمایل شوند و کوچ بزرگ آنها به سوی شرق و دوری از عثمانیان صورت گیرد (حوالی سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۶۰۵ میلادی). با توجه جمعیت و شمار این کُردها بعید به نظر می رسد که آنها قادر به مقاومت در برابر عثمانی ها نبوده اند، که این جای تحقیق و پژوهش دارد.

آنگونه که در تاریخ آمده است در ابتدا مقصد کوچ خراسان نبوده است و بیشتر دورشدن از عثمانی ها مدنظر بوده است. مدت اندکی در مناطق اطراف دریاچه ی ارومیه و شاید گروه هایی در مناطق بالاتر تا ماکو و چالدران مستقر می شوند و سپس مقصد بعدی آنها مناطق ری و ورامین در نزدیکی پایتخت آن روز ایران یعنی قزوین انتخاب می شود. کُرمانج ها حدود یک سال (کمتر یا بیشتر) در این منطقه توقف می کنند و از سوی حکومت مرکزی مورد حمایت بوده اند. برخی از کرمانج ها در این مرحله جدا شده و در نواحی اطراف ساکن می شوند، چنانچه امروزه می بینیم کردهایی در ورامین و برخی مناطق اطراف تهران از جمله شمیرانات و دماوند زندگی می کنند که هم قبیله و هم نام کردهای خراسان اند. در طی این دو یا سه سال حرکت از قلمروی عثمانی تا رسیدن به مرزهای شمال خراسان تغییر و تحولات بیشماری صورت می گیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۵
گروه نویسندگان

هوره رودخانه‌ی پُر رمز و راز کلمه است، جاری شده از اعماق قرون و نهفته در سینه‌ی گرم نسلی که اکنون می‌رود تا در شلوغی آهنگ‌های جاز و راک گم شود.

به گزارش نوای آبیدر، هوره نبض تاریخ این سرزمین است، لالایی و زبان مشترک زاگرس با درخت‌های سر به  فلک کشیده‌ی بلوط و مردمانی به زلالی چشمه‌های کوهپایه. در سرایش هوره کلمات به نرمی و در چینشی مروارید گونه به آرامی بر زبان جاری می‌شوند و داغ و درد و غریبی و شکوه از روزگار را نهفته در لا به لای خود به ذهن شنونده می‌بخشند.

هوره آواز زمزمه‌گونه و با ریتم سنگین و کشداری است که خواننده، شعرها و ابیات کُردی را در این شیوه می‌خواند. این در حالی است که در دوره‌های گذشته مضمون ابیات مذهبی بوده و هوره‌سرایان بیشتر به آواز کردن آیات کتب آسمانی یا آموزه‌های منظم مذهبی پرداخته‌اند اما امروزه مضمونی عاشقانه دارد. کُردهای منطقه‌ی غرب و به ویژه ایلام از دیرباز در شادی و غم و هنگام وقوع رویدادهای تأثیرگذار از جمله غربت، از دست دادن عزیزی و یا در خلوت عاشقانه‌ی خود شروع به خواندن هوره و درد دل با ذات مادرانه‌ی طبیعت و ذکر ستایش‌گونه اهورامزدا می‌کردند.

هوره با قدمتی هزاران ساله به ژرفای تاریخ این سرزمین مربوط به دوران «زرتشت» است و بخش مهمی از کتاب مقدس «اوستا» هوره را ندای حق‌طلبی و کرداری نیک و پنداری نیک می‌داند. واژه‌ی هوره از واژه‌ی «اهوره» گرفته شده است.

به اعتقاد کارشناسان، آوازهای سنتی ایران زمین امروز همان هوره است که به صورت ردیفی و دستگاه درآمده و اساس این دگرگونی‌ها و تنوع در آوازهای شاد و غمناک برگرفته از هنر لطیف و اصیل هوره است.

در مناطق کُردنشین غرب کشور به ویژه استان ایلام هنرمندان بزرگی وجود دارند که خواندن آواز هوره را به حد کمال رسانده‌اند که از سرایندگان بزرگ این آواز می‌توان به شادروان «داراخان»، «علی‌نظر» و «صید قلی کشاورز» اشاره کرد.

پیشینه‌ی فرهنگی هوره
مردم عشایر به دلیل شرایط خاص زندگی خود از میراث‌داران و حفظ‌کنندگان سنت‌ها هستند و گروهی از محققان ادبیات عامیانه معتقدند که قدیمی‌ترین اجرا کنندگان و سازندگان ترانه‌های عامیانه، مردمان جوامع عشایری و چوپانان بوده‌اند که در هنگام چراندن گله در مراتع و کوهپایه‌های سرسبز از سر ذوق یا دلتنگی بدان پرداخته‌اند.

ناگفته نماند هنر هوره، محمل و ظرفی برای حفظ و نگهداری اشعار عامیانه بوده و ادبیات زیبا و دلنشین را از نسلی به نسل دیگر انتقال داده و حفظ کرده است و یکی از عوامل زنده‌ی نگهدارنده‌ی زبان‌ها و گویش‌های محلی بوده است.

 ریشه‌یابی واژه «هوره»
هوره یکی از مزامیر باستانی در ستایش «اهورا مزدا» بوده و «اهوره» پاره‌ی نخست اهورا مزدا است که در بسیاری ازجاهای اوستا به تنهایی به کار رفته است.

«اهوره» دراوستا به معنی بزرگ و سرور به عنوان صفتی برای «ایزدان مهر» و به معنی فرمانروا و سالار و بزرگ در مورد آدمیان نیز آمده است. «فریدون جنیدی» در کتاب زمینه‌ی شناخت موسیقی می‌نویسد: هوره از نواهای باستانی مردم کُرد است و «باربد» و «نکیسا» برای خسرو شیرین «هوره» می‌خواندند. باربد که در برخی کتاب‌ها نام او را «بهلبد»، «فهلبد» نیز آمده بنا به برخی روایات، کُرد بوده است.

باربد برای هر روز از هفته نوایی اختراع کرده بودکه به نام نواهای «خسروانی» یا «طریق الملوکیه» مشهور است و نیز برای هر روز از روزهای ماه لحن مخصوصی ساخته که به «سی لحن باربد» معروف است و نیز سیصد و شصت نوا برای هر روزاز سال ترکیب کرده است(ایرانیان خمسه‌ی مسترقه را جز سال به حساب نیاورده‌اند).

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۴۶
گروه نویسندگان
چکیده :
مرثیه سرایی از گونه های موجود و رایج در ادبیات اکثر زبانها و گویشهاست. ادبیات کردی جنوبی نیز که با گویشهای کلهری و فَیلی شناخته میشود، از کاربرد این نوع ادبی به دور نمانده است. در نوعی از مرثیه که در ابیات کردی نام دارد، افتخارات، خصلتهای "مور " یا " پاێه مووری" جنوبی اصطلاحاً پسندیده، گاهی ویژگیهای ظاهری و دیگر ویژگیهای نیکِ عزیز از دسترفته بر شمرده میشود؛ گاهی نیز گوینده در لابه لای این یادکرد، برای مصائب خود به لابه و زاری میپردازد. زن، مرد خانه و کودک، از جمله منسوبانِ از دسترفتهی فرد هستند که در مرثیههای کردی جنوبی از آنها نام برده میشود. نویسندگان این پژوهش، با بررسیهای میدانی در میان مردان و زنان کهنسال- بهعنوان حافظان اصلی سوگسرودهها - این مویه ها را
بهعنوان یکی از نمودهای فرهنگی، " مور " گردآوری کردند و بهمنظور تبیین ضمن دسته بندی، به بررسی مضامین و تبیین و تحلیل آنها پرداختند.

نویسندگان مقاله:
مسعود باوانپوری: دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه مدنی آذربایجان
سکینه آزادی: کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ایلام
وحید سجادیفر: کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور
منبع: پژوهش نامه ادبیات کردی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۸:۵۴
گروه نویسندگان

موقعیت جغرافیایی:

مجاورت : شمال: استان کرمانشاه جنوب: استان خوزستان شرق: استان لرستان غرب: کشور عراق

آب و هوا: مناطق میانی دارای آب و هوای معتدل، مناطق کوهستانی شمال و شمال شرقی دارای آب و هوای سردسیر با زمستانی طولانی، مناطق جلگه ای غرب و جنوب غربی دارای آب و هوای گرمسیری

وسعــــت: ۱۹۰۸۶ کیلومتر مربع

تقسیمات: ۷ شهرستان،۱۷ شهر

شهرستانها: ایلام، مهران، شیروان و چرداول، دهلران، دره*شهر، ایوان و آبدانان

مرکـــــز : ایلام

استان ایلام با مساحتی حدود ۱۹۰۸۶ کیلومتر مربع در یک منطقه کوهستانی و مرتفع واقع شده است. این استان در غرب و جنوب غربی کشور در میان رشته کوه های کبیرکوه از سلسله جبال زاگرس قرار دارد و از شمال به کرمانشاه، از جنوب به خوزستان، از شرق به لرستان و از غرب به کشور عراق محدود شده است.

ایلام به لحاظ آب و هوایی دارای ویژگی های خاصی نسبت به دیگر مناطق کشور است؛ به عبارت دیگر، فصول سال در ایلام چنان به هم آمیخته شده اند که نقاط گرمسیری و سرد سیری و معتدلش در آغوش هم بوده و از یکدیگر جدا نیستند. در حالی که در مناطق شمالی استان هوا سرد و کوه ها سفیدپوشند؛ هوای گرم و طبیعت بکر و سرسبز مناطق جنوبی استان پذیرای گردشگران و مسافران طبیعت است. با توجه به اینکه تا سه دهه پیش در حدود ۵۰ درصد مردم ایلام به صورت عشایری زندگی کرده و اکنون نیز بافت قابل توجهی از ترکیب جمعیتی ایلام به زندگی عشایری اختصاص دارد؛ زمینه های گسترش توریسم عشایری و روستایی به صورت بالقوه در استان مطرح است.

غار طبیعی مژاره، غار طبیعی خفاش، چشمه های آب گرم دهلران، مناظر طبیعی سراب آبدانان، تنگ بهرام چوبینه، آبشار ماربره و دره ییلاقی کلم بدره در دره شهر، طبیعت شیروان چرداول، تفرجگاه های جنگلی کنارسر مهران و شکارگاه شرازول ایوان و طبیعت کنار آن، دیگر جلوه ها و مناطق طبیعی استان ایلام هستند که نمونه های آنرا کمتر می توان در غرب کشور جستجو کرد. اگر تفرجگاه های جنگلی چغاسبز، مله پنجاو، خوران، تنگه دالاو، ابزا، چم گردلان، کبیرکوه و تجریان را هم به لیست جاذبه های طبیعی ایلام اضافه کنیم؛ آنگاه خواهیم دیدی که طبیعت هیچ چیز را از این استان دریغ نکرده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۷
گروه نویسندگان

مراسم شناخت و بررسی آثار «حسن زیرک» هنرمند نام آوازه کُرد، توسط انجمن پژوهش هنر و با حضور اساتید موسیقی و پژوهشگران این حوزه در دانشگاه کردستان برگزار شد.

به گزارش ایسنا، منطقه کردستان، نشست شناخت و بررسی آثار حسن زیرک، یکی از هنرمندان مشهور کُرد،  شامگاه سه شنبه(12 اردیبهشت) توسط انجمن پژوهش هنر دانشگاه کردستان و با حضور اساتید موسیقی و پژوهشگران این حوزه برگزار شد.

این مراسم که با حضور پرشور دانشجویان برگزار شد، حسین محمدزاده، شهرام علیمحمدی، هیوا رحمانی، فواد بذرافکن، بهمن حاج امینی، منصور بهرام بیگی، کامبیز کریمی و قادر آزمند از هنرمندان و پژوهشگران مطرح، نتایج پژوهش‌ها و تحقیقات خود پیرامون آثار حسن زیرک را بیان کردند.

یکی از اساتید موسیقی کردستان در این مراسم اظهار کرد: حسن زیرک را نمی‌توان هنرمند بلکه باید او را اسطوره موسیقی کردستان دانست چراکه قبل و بعد از وی، نمونه صوتی حسن زیرک مشاهده نشده است.

شهرام علی محمدی افزود: پس از حسن زیرک هر کس با این سبک و سیاق آواز خوانده است تنها تقلیدی از کارهای او بوده است و هرگز تازه گری در این موارد مشاهد نشده است.

در ادامه شاعر سنندجی نیز حسن زیرک را نمونه کامل تاریخی دانست که بر سر کُردها آمده است و افزود: حسن زیرک به بخشی از هویت کُرد تبدیل شده است.

کامبیز کریمی عنوان کرد: حسن زیرک با کار در رادیو کرمانشاه و رادیو تهران که همزمان با رخدادهای سیاسی در جغرافیای غرب ایران بوده، علیرغم بیسوادی‌اش همواره نسبت به مسائل و اتفاقات جامعه موضع می‌گیرد و آن را در آوازخوانی خود نمایان می‌کند.

وی توانایی و شهرت حسن زیرک را به چهار دلیل عنوان کرد و گفت: حرکت در بستر معقول سیاسی، تسلط بر فولکلور، استاد بداهه و همچنین استاد بودن در نوستالژی از ویژگی‌های شعری حسن زیرک است که او را با هر هنرمند دیگری متفاوت می‌کند و باعث شده است وی به بخشی از هویت تفکیک ناپذیر کُردها تبدیل شود.

استاد جامعه شناسی و پژوهشگر کردستانی هم در ادامه این مراسم عنوان کرد:حسن زیرک 700 تا 1500 آواز داشته است که به واقع بی نظیر است و علاوه بر این، بسیاری از آوازهای وی ضبط و ثبت هم نشده است.

حسین محمدزاده ادامه داد: این هنرمند نامی که همواره نماد موسیقی کُردی است، نفوذ فرهنگی فوق العاده‌ای نه تنها در کُردها بلکه در همسایگان فارس، ترک و لر زبان آنها نیز داشته است.

در ادامه سایر سخنرانان در پنل‌های تخصصی دیدگاه‌ها و نتایج پژوهش‌های خود حول محور این هنرمند کُرد بیان کردند و آوازهای حسن زیرک پخش و توسط هنرمندانی از استان و کردستان عراق نیز خوانده شد.

حسن زیرک سال 1300 در بوکان متولد شد و در سن پنج سالگی پدر خود را از دست داد و فشار زندگی بر وی متحمل شد. وی به دلیل صدای متفاوت و قدرت بداهه گویی‌اش سال 1325 با رادیو کُردی تهران و سال 1339 نیز با رادیو کُردی کرمانشاه همکاری می‌کرد و پژوهشگران معتقدند وی 700 تا 1500 اثر هنری دارد که به دو شیوه ضبط در رادیو و ضبط در میان مردم تا کنون باقی مانده است و همچنان از محبوب ترین هنرمندان کردزبان است.

حسن زیرک در پنجم تیرماه سال ۱۳۵۱ در سن ۵۰ سالگی در بیمارستان بوکان به‌علت از بین ‌رفتن کبد و ناراحتی‌های معده درگذشت و در دامنه کوه نالشکینه بوکان به خاک سپرده شد.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۴۸
گروه نویسندگان

ایران آرت: بختیارعلی، نویسنده، شاعر و مقاله‌نویس کرد عراقی که بسیاری او را حرفه‌ای‌ترین نویسنده کرد‌ زبان می‌دانند، برای مخاطبان ایرانی نویسنده نا‌آشنایی نیست. او در سال 1990 میلادی به خاطر سانسور شدید حکومت بعث و عوامل دیگر مجبور به مهاجرت از کردستان عراق شد و هم‌اکنون در آلمان زندگی می‌کند و به چهره‌ای سرشناس در ادبیات جهان تبدیل شده است.

تعداد قابل توجهی از آثار او به فارسی ترجمه شده‌اند که می‌توان به رمان "آخرین انار دنیا" که برگزیده جایزه جشنواره ادبی گلاویژ شد، "شهر موسیقی‌دان‌های سفید" و " عمویم جمشیدخان،مردی که باد همواره او را با خود می‌برد" اشاره کرد. او در سال گذشته میلادی توانست جایزه ادبی نلی زاکس آلمان را برای ترجمه دو کتابش به زبان آلمانی از آن خود کند و در جامعه آلمانی‌زبان شناخته شود. به تازگی سایت قنطره گفت‌و گویی با این نویسنده سرشناس کرد‌زبان انجام داده که مریم سیفی پور در ایلنا آن را برگردانده است. بختیار علی در این مصاحبه می‌گوید: من می‌نویسم تا به این وسیله از مرزهای واقعیت عبور کنم. می‌نویسم تا مفهوم آزادی را از توهم سیاست رهایی بخشم.

این گفت و گو را بخوانید:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۳۰
گروه نویسندگان

سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در تاریخ ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه (برابر با دوم و گاهی سوم اسفند ماه) را روز جهانی زبان مادری نامید.

این سازمان هر سال به مناسبت این روز پیامی منتشر می‌کند. در پیام سال ۲۰۱۸ خانم آدری اَزولَی (Audrey Azoulay)، مدیرکل یونسکو، به مناسبت این روز آمده است:

«امروز، یونسکو نوزدهمین سالگرد روز جهانی زبان مادری را پاس می‌دارد. این فرصتی است برای یادآوری تعهد سازمان ما به سیاست پاسداری و ترویج زبان‌ها. زبان بسیار بیشتر از یک ابزار ارتباطی صرف است. زبان بیانگر وضعیت و خصوصیات انسانی ماست و ارزش‌ها، باورها و هویت ما در زبان تجلی می‌یابد. از رهگذر زبان است که ما تجربیات، سنت‌ها و دانش‌مان را انتقال می‌دهیم و تنوع زبان‌ها بازتاب دهنده غنای بی‌چون و چرای رویاها، تصورات و شیوه‌های زندگی ماست.»

در بخش دیگری از این پیام آمده است یونسکو سال‌هاست با هدف پیراستن و حیات بخشیدن به این جزء ضروری از میراث نامحسوس بشریت و برای دفاع از تنوع زبانی و ترویج نظام‌های آموزش چندزبانه فعالیت می‌کند: «این تعهد به خصوص به آن دسته از زبان‌های مادری بازمی‌گردد که به میلیون‌ها ذهن جوان در حال رشد شکل می‌دهند و به عنوان محملی ناگزیر برای پیوستن آن‌‌ها به جامعه انسانی، در وهله نخست در سطح محلی و در پی آن در سطح جهانی عمل می‌کنند. بنابراین یونسکو از سیاست‌های زبانی به ویژه در کشورهای چند زبانه‌ای که کاربست زبان مادری و زبان‌های بومی را ترویج و تشویق می‌کنند، پشتیبانی می‌کند.»

یونسکو همچنین توصیه می‌کند این زبان‌ها از نخستین سال‌های تحصیل در روند آموزش به کار گرفته شوند، چرا که کودکان با زبان مادری خود بسیار بهتر آموزش می‌بینند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۱۸
گروه نویسندگان

ایل زنگنه کهن سال ترین تشکیلات ایل ایرانی است ، که ریشه در حماسه و تاریخ و فرهنگ این مرزو بوم دوانیده و در تمامی دوران تاریخ این سرزمین راه سربلندی و صیانت و استقلال ایران قد برافراشته و از خود سایه روشن بر جای گذاشته اند .

زیستگاه ایل زنگنه و ایلات و طوایف وابسته به آن را باید در ماورای مرزهای کنونی و در سرزمین ایران بزرگ جستجو کرد .مناطق کوچ این ایل بیشتر در اطراف شمال عراق کنونی (پنجوین ، سلیمانیه و ایالت اربیل و از جنوب شرقی به بدره و از جنوب غربی به حلبچه و خانقین واز غرب به تکریت و سامرا و بغداد ) محدود است .و توسط شاه اسماعیل صفوی (905 تا 930 هجری قمری ) به زیستگاه کنونی در منطقه کرمانشاهان و همدان کوچیدند .

معین الدین نطنزى در کتاب منتخب التواریخ , زنگنه را جزو قلمرو اتابکان لر محسوب مى کند، و زنگنه را جزو طوایفى نام مى برد که به حکم اتابکان لر گردن گذارده بودند . صاحب تذکره الملوک ایل زنگنه را در مجموعه اى مرکب از ایلات کرد و لر نام مى برد . بد لیسی در شرفنامه امراى کرد ایران را به چهار شعبه مشتمل دانسته که زنگنه یکى از آن هاست . بسیارى از نویسندگان معاصر و از جمله جناب آقای دکتر کلیم الله توحدی نیز در کرد بودن زنگنه تردید نکرده اند . با توجه به قراین و شواهد موجود, کرد بودن ایل زنگنه قطعى است.
درباره ی وجه تسمیه ی زنگنه اقوال گوناگون نقل شده است . برخى منابع این نام را برگرفته از نام مکانى مى دانند که این ایل در آن جا مى زیستند . برخى نام زنگنه را بر گرفته از – زنگه- شخصیت افسانه اى در حماسه ملى ایران پسر شاور یا شاپور و از پهلوانان معاصر کیکاوس و کیخسرو مى دانند . زنگنه ها خود را بازمانده ( زنگه ) به شمار می آورند . بعضی از نویسندگان چون مردوخ خاستگاه زنگنه را عراق می داند که در کرکوک و خانقین,اطراف کفرى و ابراهیم خانمى و اراضى سوماک سکونت داشته اند . همه منابع مربوط متفق القولند که ایل زنگنه به منظور یارى پادشاهان صفوى از منطقه اصلى خود کوچیده و در منطقه جدیدى سکنى گزیده اند . آن ها شاه اسماعیل اول را در جنگ هایش یارى داده اند . زمان مهاجرت زنگنه به داخل قلمرو ایران دقیقا مشخص نیست. کسانی زمان مهاجرت ایل زنگنه را پس از حمله مغول مى دانند و به قول آن ها در این زمان مجموعا سیصدهزار نفر بودند ، که به صحراى قراباغ در شمال آذربایجان کوچیدند و در آن جا حکومتى تشکیل دادند . اما اکثر منابع گواه آن است که مهاجرت زنگنه همزمان با تشکیل دولت صفوى توسط اسماعیل اول بوده است .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۶
گروه نویسندگان

زبان کردی ، که یکی از زبانهای اصیل و متعدد آریایی است، دارای(گویش ها) و لهجه ها و ته لهجه های مختلفی است، که ذیلا” به صورت اختصار به بررسی آنها می پردازیم :

 ۱- گویش کرمانجی : لهجة ( کرمانجی ) با الفبای لاتین نوشته می شود . برای نشان دادن تمایز تلفظ ، علایم خاصی را برای پاره ای از حروف لاتین در نظر گرفته اند ، مانند حرف ( Ç ) و حرف (Ģ) . در لهجة (کرمانجی ) حرف (ک) و (گ) دو نوع تلفظ دارند . کلمة (کرمانجی ) از کلمة (کرمانج ) مشتق شده است ، که نام بخش وسیعی از کردهای شمالی و غربی مناطق کردنشین جهان است . در پاره ای از مناطق ایران ، برای نمونه در شمال خراسان نیز کردها به این لهجه صحبت می کنند . خیلی از رسانه های کردی ، موازی با لهجة (سورانی) ” زبان استاندارد ” کردی ، به لهجة کرمانجی نیز برنامه دارند . شهرها و مناطق ذیل ، بخشی از کردهای کرمانجی را تشکیل می دهند : دیاربکر (آمد) ، وان ، دهوک ، قامیشلی ، عفرین ، ارض روم ، درسیم ، سلوپی ، زاخو و خیلی از مناطق دیگر . خیلی از شاعران مشهور کرد به این لهجه شعر سروده اند، مانند : استاد احمد خانی ، علامه ملای جزیری ، جگر خوین و غیره . لهجة( کرمانجی ) زبان کردی ، دارای ته لهجه های مختلفی است ، مانند : بادینی ، شکاکی ، داسنی ( دهوکی) ، وانی ، سرحدی ، بوتانی و غیره . حدود 30 در صد از کردهای جهان ، در زندگی روزمرة خود ، از لهجة( کرمانجی ) استفاده می نمایند .

 ۲- گویش سورانی : گویش( سورانی ) ، به نحوی ، به صورت گویش استاندارد کردی در آمده است . در اکثر دانشگاههایی که درآن ها زبان کردی را تدریس می نمایند ، به عنوان زبان استاندارد از این لهجه استفاده می کنند ، مانند دانشگاه پاریس ، صلاح الدین ، دهوک و سلیمانیه . اکثرا” هم در مکاتبات اداری دولت های محلی کردستان ، از این لهجه استاده می شود . کلمة ( سورانی ) از کلمة (سوران ) مشتق شده است . (سوران) نام منطقه ای از مناطق کردنشین و اسم گروهی از کردها می باشد . مرکزاین منطقه دراطراف شهر (سوران) قراردارد . به طور کلی ، لهجه(سورانی) زبان کردی ، در این شهرها و مناطق اطراف آن ها تکلم می شود : سنندج ، مهاباد ، سقز ، بوکان ، اشنویه ، بانه ، مریوان ، دیواندره ، کامیاران ، نقده ، پیرانشهر ، سردشت ، سلیمانیه ، اربیل ، کویه ، دربندی خان ، رانیه ، قلعه دیزه ، رواندوز ، حریر و چندین شهر، قصبه و روستای دیگر . این مناطق عمدتا” در قسمتهای مرکزی و شرقی حوزه زندگی کردها قرار دارند . در لهجة (سورانی) ، حروف عربی ” ح ” و ” ع” ، حالت فونتیکی خود را حفظ کرده و به همان آوای عربی دقیق تلفظ می شوند . در الفبای این لهجه ، حروف عربی ث ، ذ ، ص ، ض ، ط و ظ حذف شده است . یعنی به جای حروف (ث ) و( ص) از حرف (س ) ، به جای حروف (ذ) ، (ض ) و ( ظ )، از حرف (ز) و به جای حرف (ط) ، از حرف ( ت ) استفاده می شود. در این لهجه ، حرفی وجود دارد به شکل ( ض ) ، که تلفظش درست مانند تلفظ حرف v) ( لاتین است . در لهجة (سورانی) زبان کردی ، حرکات با حروف است ، یعنی هر کلمه ای همانطور که نوشته می شود ، تلفظ می گردد . این لهجه بطور معمول با الفبای شکل عربی ( همان فارسی ) نوشته می شود ، مگر در موارد استثنایی . ولی در حروف (ر) ، (ل) ، (و) و (ی) بر حسب مورد ، برای نشان دادن تمایز حالت تلفظ ، از علامتی به شکل (7) استفاده می کنند . شاعران مشهور کلاسیک سرای کرد ، اکثرا” به این لهجه شعر سروده اند ، مانند : نالی، محوی ، حاجی قادر کویی ، قانع ، هژار ، هیمن و امثال آنها . خیلی از روزنامه ها ، مجلات ، رادیو ها ،ماهواره ها ، تلویزیونها ، پایگاههای انترنتی و سایر رسانه ها از این لهجه استفاده می کنند . بخشی از ته لهجه های (سورانی) عبارتند از : ته لهجه اربیلی ، اردلانی ، مکری ، بابانی ، بان ایلاخی و غیره . روی هم رفته بطور بسیار تخمینی می شود گفت ، که گذشته از اینکه این لهجه به صورت زبان استاندارد کردی در آمده است ، حدود 30 در صد از کردها ، در زندگی روز مرة خود ، از این زبان استفاده می کنند .

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۵
گروه نویسندگان

جابجایی اقوام در مناطق مختلف ایران و کوچاندن آنان از جایی به جایی دیگر ، یک سنت سیاسی در شیوه ی کشورداری ایران به شمار می رود و کرد هم همانند دیگر اقوام ایرانی در مواردی هم میزبان اقوام مهاجر بوده اند و هم این که خود ناگزیر از کوچ و اسکان در نواحی دیگر شده اند.

مقدمه: کردهای استان مازندران بنا بر یک وضعیت سیاسی و استراتژیکی که در منطقه ی مبدا مهاجرت ( کردستان ) حاکم بوده و بی ثباتی منطقه ی مقصد به دنبال یک سلسله تصمیم گیری ها و ضرورت های سیاسی از حدود چند قرن پیش به نواحی مختلفی از این منطقه کوچانده شدند. طی یک روند تاریخی پس از فراز و فرودهای بسیار سرانجام توانستند با اقوام مازندرانی به هم زیستی و روابط اجتماعی دست یابند. در خصوص تاریخ دقیق مهاجرت کردها آن چه بنا بر شواهد تاریخی صحیح تر به نظر می رسد این است که موج مهاجرت های اجباری کردها به نواحی مختلف از زمان شاه اسماعیل صفوی آغاز شده است و در دوران پادشاهان دیگر همچون شاه عباس و حتی پس از زوال دولت صفوی نیز توسط نادرشاه افشار و کریم خان زند ادامه یافته است.حال فرضیه ی ما بر این است که با وجود مهاجرت اجباری کردها به مازندران ، آن ها احساس تعلق به محیط جغرافیایی را حفظ کرده اند. مهاجرت اجباری کردها به مازندران باعث جذب شدن آن ها در فرهنگ مقصد مهاجر و تاثیرپذیری آنان از فرهنگ مردمان منطقه شده است.

 
کردها پس از ورود به مازندران بر اساس شرایط جغرافیایی و سیاسی در دوره ی زمانی متفاوت به صورت زیر پراکنده شدند:

کردهای مناطق غربی مازندران

کردهای شهرستان بهشهر

کردهای نواحی شمال شهرستان های جویبار و ساری

کردهای مناطق غربی مازندران

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۱۱:۳۲
گروه نویسندگان



موقعیّت جغرافیایی

شهرستان قروه در دشت وسیعی در 93  کیلومتری خاور سنندج و 72 کیلومتری شمال باختری همدان قرار دارد . این شهرستان محدود است از شمال به بیجار و از مغرب به سنندج و از مشرق به همدان و از جنوب به سُنقر و همدان ، مساحت آن 4268 کیلومترمربع میباشد .
 
قروه بین 47 درجه و 48 دقیقه طول جغرافیایی و 35 درجه و 10 دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد.
جغرافیای طبیعی
آب و هوا
 
ارتفاع شهرستان قروه از سطح دریا 1900متر می باشد و همین ارتفاع بیش از حد آب و هوای خاصّی را در منطقه ایجاد کرده است که دارای زمستان بسیار سرد با برف های سنگین و تابستان نسبتاً خنک با وزش بادی همیشگی است.
 
به علت گرم و خشک بودن میزان رطوبت هوا کمتر و باران های بهار و پائیز متوسط است . میزان بارندگی متوسط سالیانه آن حدود250 تا 350 میلیمتر و یا بیشتر میباشد.
بادهای مشهور این شهرستان عبارتند از :
الف ـ باد شمال ( شه مال ) ، ب ـ باد سیاه ( ره شه باد ) ، ج ـ باد زلان ، د ـ گرد باد
منابع طبیعی قروه

با توجّه به این مطلب که شهرستان قروه در منطقه ای سردسیر و کوهستانی قرار دارد ، دارای ارتفاعات بسیاری می باشد . همچنین در آن چشمه ها و چندین رودخانه فصلی و قنوات  متعدّی وجود داشت که از ذوب شدن برف کوهها و ارتفاعات بوجود میآمد که بعلت حفر چاهها و خشک سالیهای سنوات گذشته خشک شده اند.
موقعیّت کوهستانی ، جهت چین خوردگی ها و نحوة تابش خورشید ،در میزان پوشش گیاهی این ناحیه مؤثر است .که اکثر دامنها پوشیده از گیاهان معطر و چند ساله مانند انواع گونها ، گراسها از خانواده گرامینه،گونه های معطر و دارویی مانند : بابونه ، آویشن ، گل گاوزبان ، هرزه ، نعناع ، کُما و جاشیر
در کوهستان های قروه انواع پرندگان و پستانداران زندگی می کنند که مهمترین آن ها عبارتند از :
پستانداران علفخواران : قوچ و میش، کل و بز ، خرگوش، گراز ، انواع جوجه تیغی
پستانداران گوشتخوار : گرگ ، روباه ، شغال
پرندگان : شاهین ، کبک ، کرکس ، عقاب طلایی ، دال ،جغد ، شاه بوف ، قوش ( طولان ) ، قمری ، فاخته ، بلدرچین ، میش مرغ ، انواع مرغابی ، آنقوت ، حواصیل خاکستری ، لک لک سفید ، غاز خاکستری ، چنگر ،بط ، آپچیک آواز خوان ، کبوتر چاهی ، سبز قبا ، سهره معمولی ، گنجشک معمولی ، زاغی ، اگرت بزرگ ، پاشلک معمولی ، اگراس سیاه ، حواصیل زرد ،  حواصیل ارغوانی ، کوکرگندمی ، قرقی .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۶ ، ۲۰:۲۲
گروه نویسندگان

گویش لکی

دانشمندان زبانشناس لک‌ها را در شاخه اقوام جنوبی کوردی طبقه‌بندی می‌کنند، اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کوردی طبقه‌بندی می‌کند.

گویش‌های جنوبی کوردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجه‌های منفرد و متفاوت نظیر (کرماشانی، کلهری، سنجابی، لکی در استان‌های کرماشان، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق هستند.

دانشنامه بریتانیکا لک‌ها را از اقوام کورد نام می‌برد.[ و شماری دیگر از منابع نیز لک‌ها را در شاخه اقوام کوردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند. در کتاب "دائرةالمعارف اسلام" آمده‌است که: در لرستان قدیم برخی اقوام کورد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلی‌ها، ایل محکی) زندگی می‌کنند.

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کوردی دانسته‌است؛ زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشته‌است که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبان‌های کوردی طبقه بندی کرده‌است.

می‌توان گفت لکی بازمانده زبان‌های اصیل اوستایی و پهلوی است که به دلیل شرایط خاص جغرافیایی این مناطق، کمتر دچار تغییر و تحول شده است.

بیشتر لک‌هایی که از لکستان دور شده‌اند به گویش‌های دیگر تکلم می‌کنند. لک‌های ساکن در میان قشقایی‌ها به زبان ترکی، بخشی از لک‌های ساکن استان فارس و کرمان به زبان فارسی و «لک‌های ساکن جنوب آنکارا نیز به زبان ترکی تکلم می‌کنند».

وجه تسمیه لک

پژوهشگران پیرامون وجه تسمیه «لک» نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند: چنانچه در فرهنگ‌های کوردی ذیل واژه لک آمده است: «بخش بزرگی از کوردان»(فرهنگ باشور، عباس جلیلیان "ئاکۆ" ص ٩٥٢) و «صد هزار از چیزی» (فرهنگ هژیر،٢٠٠٧، هژیر عبدالله پور ج ٢ ص ٢٠٢). دکتر عبدالحسین زرکوب، شیخ محمد مردوخ، عبدالله شهبازی، ت. فیروزان و محمدامین زکی بگ درمورد کورد بودن ایل لک اتفاق نظر دارند و محمدامین زکی بگ در مورد ایل لک می‌نویسد: در کورد بودن ایل لک هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و لک‌ها از کوردان اصیل هستند، در دایره المعارف کوردی نیز آمده است: «لک‌ها یکی از طوایف بزرگ کورد است که چون صد هزار جمعیت داشته‌اند، آنها را لک یعنی صد هزار گفته‌اند»(صفی زاده،١٣٨٠:ذیل لک). در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کورد می‌دانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است. صاحب برهان قاطع نوشته است که هر چیز به صد هزار رسید، آن را لک خوانند(خلف تبریزی،١٣٥٧:ذیل لک).در لغت نامه‌های فارسی نیز نوشته شده است:«کوردهایی که در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. و نیز لهجه‌ای از زبان کوردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند و نام طایفه‌ای از ایلات کورد ایران که در کلیائی کرماشان و همدان و اصفهان و کردستان و اسفندآباد و چهارکاوه و علی وردی مسکن دارند»(دهخدا،١٣٧٣:ذیل لکی) . «دهی از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه، واقع در ١٧ هزارگزی شمال باختری ارومیه و سه هزارگزی باختر شوسه  ارومیه به سلماس … »(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ٤).«دهی از دهستان خدابنده‌لو از بخش قروه شهرستان سنندج، واقع در ٢١ هزارگزی جنوب خاوری گل تپه، سر راه شوسه همدان به بیجار …» (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ٥).

جغرافیای برخی از ایلات لک در ایران
استان کردستان: ایل چهاردولی قروه-روستای لک قروه-روستای لک خدابنده لو قروه و ایل زند در سنندج ( نقل قول از ایرج افشار سیستانی) و گروس(کوچ توسط نادرشاه،نقل از هنری فیلید) و و حضور لک ها در اسفندآباد و منطقه برزاب(آیت محمدی کلهر).

استان همدان: ایلات چهاردولی، فلک الدین، زوله، ترکاشوند، موسی وند، زند(نویسندگانی نظیر سایکس، بهرام افراسیابی، محمدعلی سلطانی، محمد امین زکی، اسکندر امان الهی، ایل بگ جاف، البارون دوبد، سیروس بهرام، عبدالله شهبازی و جان آر پری در باره زندیان نوشته اند و همگی بر این نظرند که اصالت خاندان زند لک است)، غیاثوند، جلیل وند، کاکاوند در اسد آباد-نهاوند-تویسرکان-ملایر.

استان کرماشان: ایلات زوله(محمد علی سلطانی به نقل از تاریخ طبری ص ٤٦-٤٥ می گوید مردم این ایل از نوادگان زو فرزند طهماسب از پادشاهان پیشدادی می باشند، و نیز یکی از ایلات باستانی کورد پیش از میلاد می باشد(مجله سروه ش ١٦٦-١٦٥)، کاکاوند( مرحوم عمادالدین دولت شاهی در کتاب کوههای ناشناخته اوستا سابقه این ایل را در زمان نوشتن اوستا می داند و شیخ محمد مردوخ این عشیره را از اعقاب کاشیان ساکن در غرب دلفان در منطقه هرسین و چمچال می داند)، ترکاشوند، جلالوند، خالوند، قیاسوند، جلیلوند، نامی وند، پایروند (یکی از ایلات باستانی کورد پیش از میلاد می باشد(مجله سروه ش ١٦٦-١٦٥)، بالوند، همه وند، شیرازی، عثمانوند یا هوزمانوند، احمد وند، اولاد قباد، کرم علی یا کرم علی وند، خزل، قلایوند، دیناروند، همایون وند، مافی وند،بهتولی وند، فولادوند،  باجولوند،  سالاروند در کرماشان- هرسین- اسلام آباد غرب- کرند غرب-صحنه— چمچمال- دینور-درودفرامان-ماهیدشت و.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۱:۱۴
گروه نویسندگان

در ابتدای سال 1294 (هجری شمسی) در زمان جنگ جهانی اول، قروه علیرغم قلت جمعیت ،ولی به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی اش ، توسط قوای روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف و توسط سربازان تحت امر سروان مامانف تصرف واشغال گردید.

مردم مظلوم و وحشت زده ونگران قروه با شنیدن خبرهای ناخوشایند احوال جنگ و وصفی که از عملکرد و رفتار وحشیانه و ظالمانه وبی اخلاقی سربازان روسی در شهرها و روستاهای اطراف شنیده بودند به توصیه بزرگان مبادرت به اختفاء به موقع زنان ودختران در زاغه ها ویا غارهای اطراف روستا ویا کوچاندن وفراری دادن آنان نمودند،همچنین با ابتکار بعمل آمده نسبت به پنهان سازی و چال نمودن گندم و سایر ارزاق ومواد غذایی و مایحتاج اولیه زندگی در کف منازل (به صورت کف کنی اتاقها و پوشش لایه به لایه کاه وگندم ) به منظور عدم دسترسی قوای روسی اقدام کردند،ورود نامیمون سربازان روسی به منطقه با قحطی و خشگسالیهای متمادی آن سالها مقارن بود،که باعث گسترش هرچه بیشتر گرسنگی و مرگ و میر و قحطی در کل کردستان و قسمتهای زیادی از کشور بود.

روسها در روزهای اول ورود به قروه در اطراف چشمه های مشهور به بلاغ (ابتدای خیابان سید جمال الدین اسد آبادی فعلی ) با برپایی چادر و احداث دیوارهای خشکه چین اردوگاهی موقت ایجاد نمودند ودر روزهای بعدنیز به زور با تصاحب منازل مردم و آواره کردن آنان نسبت به ایجاد استحکامات وپایگاه اقدام کردند.

قزاقهای روسی مطابق خوی و خصلت غیر انسانی آن وقتشان با اقدامات تحقیر آمیز و بسیار سخت گیرانه و ویران کننده، متاسفانه خرابیهای جبران ناپذیر زیادی درمنطقه به بار آوردند، خانه وکاشانه ، مزارع وباغات وکشت زارهای زیادی را تخریب و به آتش کشیدند وموجبات آوارگی و در بدری تعداد زیادی از اهالی فقیر و بی پناه قروه ومنطقه را فراهم نمودند،مردم مظلوم را وادار به تامین علوفه مورد نیاز اسبهایشان نمودند ودر مرحله بعد با شناسایی احشام،طیور و ذخایر گندم ، آرد و ارزاق موجود مردم ، تامین غذای روزانه و آذوقه قشون را مطالبه کردند و در نهایت با زیاده خواهی خواستار در اختیار گذاری روزانه بیش از 30 نفر کارگر وگاها تمام مردان روستا جهت انجام کارهای بسیار سخت وجانکاه راه سازی (روسها به سرعت نسبت به تعریض وتوسعه واحداث پلها و ابنیه فنی راه مالرو قدیم سنندج به همدان وتغییرمسیرآن اقدام نمودند ، میتوان گفت بنوعی شالوده و بنای اولیه واصلی راه فعلی همدان به سنندج همان مسیراست که در آن زمان بنا به ضرورت سریع انتقال قوای روس از سنندج به همدان وبالعکس مورد نیاز بود اقدام کردند، در سال 1340 راه مذکور مجدداً بازسازی و پلهای آن تعریض وشن ریزی گردید و سالها مورد استفاده قرار گرفت).

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۵۴
گروه نویسندگان

از فیلم مستند-داستانی «ثریا»، اولین ساخته اکبر محمدی فیلم ساز کرد، روز چهارشنبه 4 تیر ماه در سینما قدس همدان رونمایی خواهد شد. این فیلم روایت انسانی است تنها از پس گذشت سال ها دلدادگی. با کادربندی ها و نماهای موثر و زیبا.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۶
گروه نویسندگان


نویسنده: روح الله زرین/ قروه ـ خبرنگار

قروه یکی از شهرهای استان است که هنرمندانش در زمینه شعر و ادبیات بسیارفعال هستند. وجود چهره‌های ادبی در قروه نشان دهنده این ظرفیت است. این افراد ترویج شعر و ادبیات فاخر کردی و فارسی را هدف خود قرار داده اند، به طوری که همواره تلاش این چهره‌ها علاوه بر معرفی آثار نویسندگان و شاعران در سده‌های مختلف تاریخی، خلق آثار نوشتاری با مضامین و محتوای امروزی است تا بتوانند هر آنچه نیاز یک مخاطب محسوب می‌شود با ذوق و قریحه در آثار نظم و نثر خود به رشته تحریر در بیاورند. یکی از این افراد میکائیل فلاحی«خیال کردستانی» دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است که توانسته علاوه بر شغل خود، در زمینه شعر و ادبیات کردی و فارسی آثاری را منتشر کند که با استقبال مخاطبان نیز همراه است.
با توجه به این‌که چند دهه است درمناطق مختلف قروه معلم بودید، علاقه به سرودن شعر در شما از چه زمانی آغاز شد؟

از همان دوران کودکی به خط خوش مشهور بودم و این مهم از من یک چهره ممتاز در مدرسه ساخته بود که سبب شد به نوشتن به‌عنوان یک هنر خاص روی بیاورم. همچنین سرودن شعر در اوایل نوجوانی در ذهنم شکل گرفت و اشعار و دل نوشته‌هایم مورد استقبال مخاطبان بود، چرا که در نشریات محلی به چاپ می‌رسید، ولی به صورت جدی از سال ۱۳۷۴شروع به سرودن شعر با زبان کردی و فارسی کردم. همچنین یک سال بعد اشعارم را در قالب غزل، دوبیتی و اشعار کردی در هفته‌نامه و ماهنامه‌های مختلف استان وچندین نشریه دیگر به چاپ رساندم. این روند هرروز مرا تشویق می‌کرد که از احساسات و عواطف خود در زمینه سرودن شعر بیشتر و منسجم‌تر استفاده کنم. همچنین تخلص ادبی «خیال کردستانی» را برای خودم انتخاب کردم.
ازکتاب هایتان بگویید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۰۲
گروه نویسندگان


سرویس آذربایجان غربی- "کریم صوفی مولودی" متخلص به (تینووی مه هابادی) متولد 1339مهاباد، شاعر، نویسنده، عکاس و شاگرد استاد هێمن است. از این شاعر و نویسنده ی مهابادی تا کنون 3 کتاب شعرکلاسیک و نو به نام های( مومیاێکان، به فرینه خه یاڵ، وه رزی پێنجه م)، کتاب طنز در ادبیات کردی(مجموعه طنز به زبان کردی)، کتاب (تاریخ عکاسی در جهان، ایران و کردستان)، 2 کتاب مجموعه ی مقالات، کتاب شعر (طوارق)به زبان فارسی که بیان عقاید معنوی و آیینی شاعر می پردازد و چندین و چند مقاله به زبان های کردی و فارسی در مجلات معتبر دارد که در مجموع 11 کتاب به تالیف رسانده و تنها کتاب شعر وی به نامه (مومیاێکان) به چاپ رسیده و 3 کتاب دیگر نیز آماده ی چاپ دارد.

صوفی مولودی معتقد است؛ "در هر بخش از ادبیات کردی خلائی را احساس کنم در آن زمینه اقدام به کار خواهم کرد و به تحقیق و پژوهش می پردازم و تاکنون نیز اساس کتاب ها و مقالاتم نیز بر همین منوال بوده است".
وی نویسنده ی کتاب کردی " ژیننامه ی 600 شاعیر و نووسه ری کورد"( زندگینامه ی 600 شاعر و نویسنده ی کرد) است؛ کتابی تاریخ ادبیات کردی که برای اولین بار به شکل مصور در دست تالیف است.
خبرنگار کردپرس در گفت و گو با "کریم صوفی مولودی" ضرورت تالیف تاریخ ادبیات و محورهای کاری کتاب ایشان را بررسی کرده است.
تا کنون چند اثر در زمینه ی تاریخ ادبیات کردی نگاشته شده است؟
کتاب تاریخ ادبیات 7 جلدی دکتر "معروف خزنه دار" به شرح حال حدود 150 نفر از شاعران پرداخته است و حدود 10 سال قبل نگاشته شده است. کتاب با وجود پرداختن به زندگینامه ی تعداد زیادی از شاعران تکمیل نیست و از بسیاری از شاعران معاصر مناطق کردنشین در کتاب نامی برده نشده است. کتاب با توجه به تحقیقات گسترده ایی که در شرح حال شعرا به انجام رسانیده اما نیاز به تکمیل شدن دارد. در حقیقت تاریخ ادبیات باید به دور از منطقه گرایی نوشته شود البته این امر در کتاب تاریخ ادبیات دکتر خزنه دار مشاهده می شود و تنها به تکمیل شدن اطلاعات و به روز رسانی احتیاج دارد که این مسئله چیزی از ارزشهای کتاب نمی کاهد. "ملاعبدالکریم مدرس" نیز در کتاب خود( مێژووی ئه ده بی کوردی) از چندین اثر ادیبان نام برده و علاوه بر چاپ آثاری از آنها به تفسیر و شرح آن نیز پرداخته است. "علاالدین سجادی" نیز به همین طریق به ذکر نام شعرا و ادبا(شاعران کرد پارسی گو) پرداخته که این قسم کتب تاریخی می توانند در تاریخ ادبیات کردی سهم به سزایی داشته باشند.
از سویی دیگر "بابا مردوخ روحانی"(استاد شیوا) نیز به بیوگرافی، اتوبیوگرافی و بیبلوگرافی در مورد شعرا و ادبا پرداخته که انصافا کار زیادی روی آن انجام گرفته است. همچنین سایر کتاب هایی که به در این زمینه به چاپ رسیده اند، به طور کلی می توان گفت که در حوزه ی تاریخ ادبیات کردی یک دایره المعارف جامع وجود ندارد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۵
گروه نویسندگان
 
شما یکی از نویسندگان ایرانی هستید که به زبان کُردی می‌نویسید و در این وادی هم بسیار سرشناس هستید. اصرار بر نوشتن به زبان کردی از کجا در شما ریشه گرفت؟
همچنانکه می دانید من کُرد هستم. زبان کُردی زبان مادری من است؛ زبان مردمی که در میان آنها و با آنها زندگی کرده و می‌کنم؛ زبان کسانی که زندگیشان، مسائل و معضلاتشان، رنجها و شادی‌هایشان الهام‌بخش من برای نوشتن داستان و رمان‌هایم است. همه‌ی شخصیت‌های داستانها و رمان‌های من کُرد هستند و در جامعۀ کُردی زندگی می‌کنند. پس کاملا طبیعی است که داستان آنها را به زبان خودشان، زبان خودم، بنویسم. با این وصف من دلیل پرسش شما را می‌فهمم. در کشور ما مردمان بسیاری با زبان‌ها و فرهنگ های متفاوتی زندگی می‌کنند. نوشتن به زبان مادری، برای نویسندگان غیر فارس‌زبان کاریست بسیار مشکل. سی سال قبل با علم به این مشکلات زبان مادری را برای نوشتن داستان‌ها و بعدها رمان‌هایم انتخاب کردم؛ انتخابی دشوار. دشوار از این جهت که همه‌ی دانش اندکم را در بسیاری از زمینه‌ها، از جمله ادبیات، از طریق زبان فارسی کسب کرده بودم. به زبان فارسی درس خوانده و از طریق این زبان با ادبیات ایران و جهان آشنا شده بودم. من، مخصوصاً در آن سال‌ها و در آغاز کار داستان‌نویس‌ام، می‌دانستم که انتخاب زبان مادری برای نوشتن مستلزم بهای گزافی است که باید بپردازم. نوشتن به زبان کُردی برایم بسیار دشوارتر از نوشتن به زبان فارسی بود. می‌دانستم که باید وقت و انرژی بسیاری را صرف بازآموزی عمیق‌تر زبان مادری و کشف لایه‌های متفاوت این زبان برای خلق داستان بکنم. می‌دانستم که با انتخاب زبان کُردی برای نوشتن، خوانندگان بالقوه‌ی بسیاری را که یا کُردزبان نبودند یا اگر کُرد هم بودند توان خواندن به زبان مادریشان را نداشتند، از دست خواهم داد. می‌دانستم که برای چاپ و نشر کارهایم با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو خواهم شد. من، به همراه دیگر همکاران کُردم در طول این چند دهه بسیاری از این مشکلات را پشت سر گذاشته‌ایم. هر کدام به اندازه‌ی کار و توانمان در مسیر کشف قابلیت‌های زبان مادریمان کوشیده‌ایم. امروزه بسیاری از هموطنان کردزبانمان توان خواندن و نوشتن به این زبان را کسب کرده‌اند. کارهای ما علاوه بر مخاطبین کُرد ایرانیمان در میان کُردهای دیگر کشورها خوانده می شود. هموطنان غیر کُردزبانمان هم می توانند از طریق ترجمه‌ی کارهایمان به زبان فارسی با ما و آثارمان آشنا بشوند...
  اگر بخواهید ویژگی بارز نویسندگان کردزبان را با توجه به اقلیمی که در آن زندگی می‌کنند به برشمارید، چه ویژگی‌هایی را نام می‌برید؟
به باور من از بارزترین ویژگی‌های نویسندگان (و شاعران) کُرد، نه تنها در کردستان ایران، بلکه در دیگر کشورها هم، کوشش پیگیر و جدی آنها یرای کشف و شناخت قابلیت‌های بالقوه‌ی زبان کُردی و فرهنگ کُردها برای خلق آثاری با استانداردهای ادبیات معاصر است. زبان و فرهنگ از ستون‌های اصلی هویت یک جامعه هستند. 
جامعه‌ای که می‌خواهد از پشت و پَسله‌های تاریخ بیرون بیاید، جامعه‌ای که می‌خواهد در مسیر صحیح پیشرفت و توسعه قرار بگیرد، بایستی هویت خودش را کشف و بازسازی کند؛ بایستی از طریق رفع نقص‌ها و آشوب‌های زبانی و فرهنگی‌اش بر آشوبهای ذهنی و روانیش غلبه کند. شاید به این دلیل است که مهمترین دغدغه‌ی بسیاری از نویسندگان کُرد روایت واقعیت آن چیزی است که در جامعه و ذهن افراد جامعه می‌گذرد. البته هر نویسنده‌ای در هر اثری به گونه‌ای به شناخت و روایت این واقعیت می‌پردازد. برخی به چیستی آنچه که در جامعۀ کُردی روی داده و می دهد می پردازند و برخی دیگر به کیستی انسان در این جامعه اهمیت بیشتری می‌دهند...
 
 ترجمه «پرندگان درباد» به زبان فارسی چقدر در شناخت ذهن و زبان کسانی که هم‌وطن ما هستند اما به زبان کردی صحبت می‌کنند کمک می‌کند؟
پرندگان در باد روایت مهمترین دغدغه‌های ذهنی یک نویسندۀ کُرد است بر بستر حوادث و رویدادهای جامعه در یک برهه‌ی مهم و حساس تاریخ معاصر؛ روایتی چند لایه و البته پیچیده که امیدوارم برگردان آن به زبان شیرین فارسی این امکان را در اختیار خوانندگان قرار بدهد.  
  بازخورد این اثر در بین خوانندگان فارسی‌زبان چطور بوده است؟
من در کردستان زندگی می‌کنم و به دلیل مشغله‌ی زیاد ارتباط چندانی با دیگر جاهای کشور ندارم. به همین دلیل متاسفانه اطلاع چندانی هم از بازخورد کتاب در میان خوانندگان فارس زبان ندارم. البته، در این دو سه ماهی که کتاب به بازار آمده، دوستانی از تهران و بعضی جاهای دیگر با من تماس گرفته و نسبت به کارم ابراز لطف کرده‌اند، که اغلب آنها دوستان و همکارانی بوده‌اند که پیشتر با مطالعه‌ی چند داستان کوتاه و یکی دو گفت‌وگوی من در نشریاتی همچون کارنامه ، عصر پنجشنبه ها و... با من و شیوه‌ی کارم آشنا شده بودند.  
  به عنوان یک ایرانی، که در مجامع بین‌المللی هم چهره شناخته شده‌ای هست پتانسیل ادبیات کردی را برای معرفی ایران به جهان چقدر می‌دانید؟
پاسخ دادن به این پرسش دشوار است. ترچیح می دهم به جای صحبت کردن از پتانسیل ادبیات کردی برای معرفی ایران به جهان از پتانسیل این ادبیات برای معرفی جامعه‌ی کُردی به مردم کشورهای منطقه، از جمله هموطنان خودمان در ایران صحبت کنم. متاسفانه بایستی بگویم که ادبیات کُردی، حتا آن بخشی که در کردستان ایران و توسط شاعران و نویسندگان کُرد ایرانی نوشته شده و می‌شود، در داخل کشور و در میان مردم غیر کُردزبان هم چندان شناخته شده نیست. هنوز آثار اندک و انگشت‌شماری از این ادبیات به زبان فارسی (و حتی به زبان عربی و ترکی) برگردانده شده‌اند. ادبیات کُردی بایستی قبل از هر چیز جامعه‌ی کُردی و دغدغه‌های مردمان این جامعه را به جوامع پیرامون خود و مردم کشورهایی که کُردها در آن زندگی می‌کنند بشناساند. بایستی ابتدا به زبان‌های مردم منطقه ترجمه شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۰۷
گروه نویسندگان

شعر (سروده) یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارایه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است. ادبیّات فارسی یا ادبیات پارسی به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد.

ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. ادبیات فارسی ریشه در ادبیات باستانی ایران دارد که تحت تاثیر متون اوستایی در دوران ساسانی به زبان‌های پارسی میانه و پهلوی اشکانی پدید آمد. ادبیات فارسی نو نیز پس از اسلام و با الگوبرداری از ادبیات عربی در نظم و نویسندگی دوران ساسانی که ادبیات منثور عربی را ایجاد کرده بود در زمینه نثر متولد شد.

ادبیات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایت‌های عاشقانه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را در برمی‌گیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی فارسی آن را در حیطه ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی یا نمایشی قرار می‌گیرد. ادبیات فارسی چهره‌های بین‌المللی شناخته شده‌ای دارد که بیشتر آن‌ها شاعران سده‌های میانه هستند. از این میان می‌توان به رودکی، فردوسی، نظامی گنجه‌ای، خیام، سعدی، مولانا و حافظ اشاره کرد. گوته شاعر مشهور و بین المللی آلمانی که شیفته شعر و شاعری حافظ شیراز بود معتقد است ادبیات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیات بشر است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۲۳
گروه نویسندگان

در فاصله سده‌های دوم تا چهارم هجری قمری
قرن دوم هجری قمری
۱ ـ حَفصَه کُردیّه: از زنان پارسای کرد در قرن دوم هجری قمری است. وی تا پایان نیمه دوم قرن دوم در قید حیات بوده است.
«عُمری را در ملازمت و خدمتگزاری شعوانه ـ عارفه قرن دوم ـ سپری کرده و از برکت صحبت وی از مراحل فنای نفس و پشت پا زدن به علایق دنیوی گذشته، و به صفای قلب و حضور دایم نایل گشته، و در زهد و تقوی شهرت به سزایی داشته» مشاهیر، ج ۱، ص ۵
۲ ـ سِتَّه لُبابَه کُردی: از زنان بافراست اوایل قرن دوم هجری قمری بوده است.
«دختر یکی از فرمانروایان مقتدر اکراد موصل، مادر مَروان بن محمد بن مروان بن حَکَم، از ملوک اموی است که در نیمه اول قرن دوم می زیسته است» مشاهیر، ج ۲، ص ۴
قرن ششم هجری قمری
۳ ـ فـَخرُالنـِّساء شَهده دینـَوَری (۴۸۵ ـ ۵۷۴ هق): شهده بنت ابونصر احمد بن فرج بن عُمر اِبری دینوری است. وی عالمه و محدثـّه و مدرّسه و خوشنویس کرد مقیم بغداد بوده و به جهت برخورداری از حُسن خط و انشاء به (شهدهالکاتبه) اشتهار یافته است.
«طالبان دانش، از اناث و ذکور، هر روز در جلسه درس وی حاضر شده و استفاده کرده‌اند .. صدای دلنشینی هم داشته است. همسر شهده مردی دانشمند و ادیب بوده است از اهل بغداد به نام ثقه‌الدوله علی بن محمد مشهور به ابن الانباری» مشاهیر، ج ۱، صص ۴۸ ـ ۴۹
قرن هفتم هجری قمری
۴ ـ امّ محمّد حَکاری (وفات ۷۱۴ هق): ام محمد بنت یوسف از اهالی حَکاری، عالمه و محدثه کرد بوده است.
۵ ـ زینب اسعردیّه (حوالی ۶۲۵ تا ۷۰۵ هق): زینب بنت سلیمان بن احمد اسعردی، عالمه و محدثه کرد مقیم قاهره بوده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۰۹
گروه نویسندگان


به گزارش خبرنگار کُردتودی، جشن چهارشنبه سوری یک جشن دیرینه برای استقبال از نوروز و یک سنت ملی و میهنی به جای مانده از زرتشت است. واژه چهارشنبه سوری متشکل از "چهارشنبه" که پنجمین روز هفته است و "سور" که در گویش کردی به معنی سرخ و آتشین است. در بیجار دو چهارشنبه آخر سال و در قروه سه چهارشنبه را گرامی می دارند. این مراسم نه تنها در ایران بلکه در کردستان عراق و کردستان ترکیه نیز برگزار می شود زیرا برخی از آن مناطق دارای نژاد ایراتی هستند که بی لیاقتی حکام زمان خود باعث جدایی آنان از ایران شده است.

چگونگی آتش افروزی و سروده های آن

ایرانیان نور را مظهر یزدان پاک و ستایش آن را واجب می دانستند. آتش نیز بزرگترین نماد قدرت اهورامزداست که باید آن را درود فرستیم و بزرگ پنداریم. جشن چهارشنبه سوری از هزاران سال قبل از اسلام برقرار بوده است. هنوز هم در کردستان ایران نه تنها در شب چهارشنبه سوری بلکه در شبهای نوروز نیز آتش افروخته می شود.

در سنندج پس از افروختن آتش یک جارو را داخل کوزه سفالی آتش می زنند و مقداری اسپند در آن می ریزند و کوزه و جارو را از خانه بیرون می گذارند. کسی که این کار را می کند نباید به پشت سر نگاه بیندازد. عده ای از مردان آنجا اخگرهایی از آتش را از روزنه های راهرو و اتاق به داخل می اندازند و براین باور هستند که اینکار مایه ی تحکیم بنیان خانواده و در ایجاد مهرو دوستی بسیار موثر است.

در بیجار عروسکی از پارچه ی رنگی ساخته و از خانه بیرون می برند. این عروسک را بلاگردان خانواده در سال جدید می دانند. در کرمانشاه به هنگام پرش از روی آتش می گویند: زردی من برای تو، سرخی تو برای من.

ادامه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۰۵
گروه نویسندگان

اگر چه سالهاست نام نیما به عنوان پدر شعر نو فارسی زبانزد عام و خاص است ، اما باید دانست که نخستین شعرهای نو فارسی را ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی سروده است . لاهوتی به دو زبان فارسی و کُردی شعر سروده است . این شاعر نام آور بیشتر عمر خود را در کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق گذراند و در همانجا چهره در نقاب خاک کشید .
شعر وفای به عهد  (نخستین شعر نو در ایران - ۱۲۸۸ خورشیدی)از ابوالقاسم لاهوتی
 
وفای به عهد
اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت
برگشت، نه با میل خود، از حمله‌ی احرار
ره باز شد و گندم و آذوقه به خروار
هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت
از خوردن اسب و علف و برگ درختان
فارغ چو شد آن ملت با عزم و اراده
آزاده زنی بر سر یک قبر ستاده
با دیده ای از اشک پر و دامنی از نان
لختی سر پا دوخته بر قبر همی چشم
بی جنبش و بی حرف، چو یک هیکل پولاد
بنهاد پس از دامن خود آن زن آزاد
نان را به سر قبر، چو شیری شد. در خشم:
- در سنگر خود شد چو به خون جسم تو غلتان
 تا ظن نبری آن‌که وفادار نبودم
فرزند! به جان تو بسی سعی نمودم
روح تو گواه‌ست که بویی نبد از نان
مجروح و گرسنه ز جهان دیده ببستی
من عهد نمودم که اگر نان به کف آرم
اول به سر قبر عزیز تو گذارم
برخیز که نان بخشمت و جان بسپارم
تشویش مکن، فتح نمودیم، پسر جان!
اینک به تو هم مژده آزادی و هم نان
و آن شیر حلال‌ات که بخوردیم ز سینه
مزد تو، که جان دادی و پیمان نشکستی.
 
بازگشت به وطن / ۱۲۹۴ خورشیدی
 
در غم آشیانه پیر شدم

باقی از هستیم همان نامی ست
مُردم از غصه این چه ایامی‌ست
من که از این حیات سیر شدم
گفتم ار چند نیست بال و پرم
نتوانم سوی چمن بپرم
چنگ و منقار و سینه هست و سرم
خز- خزان تا به باغ می¬گذرم
چمن آمد ز دور در نظرم
قوت آمد به زانو و کمرم
لانه یی دید چشم¬های ترم
چون رسیدم کباب شد جگرم
دیدم این نیست آشیان دامی‌ست
آه...
من باز هم اسیر شدم.
«ابوالقاسم لاهوتی»
از سایت بلوط
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۱
گروه نویسندگان