گفتگو با یلدا عباسی/چراغ موسیقی مقامی خراسان
وقتی بشنوی یک دختر کُرد خراسانی تا آغازین سالهای دهه سوم زندگیش توانسته در ایران و جهان نام موسیقی شمال خراسان را احیا کند تحریک میشوی تا او را بیشتر بشناسی و از افکار و اهدافش بیشتر بدانی!
توانستیم «یلدا عباسی» را که عزمی راسخ دارد تا به صورت علمی موسیقی خراسان را در عرصه جهانی معرفی کند، نیمروزی بیابیم و با او به گفت و گو بنشینیم؛ در این جلسه صمیمانه علیرضا نظیف پژوهشگر موسیقی نیز همراه مان بود.
در ابتدای بحث برای اینکه بیشتر با گذشته و آینده یلدا آشنا شویم شرحی از فعالیتهای هنریش شنیدیم:
خلاف جریان آب شنا کردن از کودکی
او
از چگونگی ورودش به دنیای ساز چنین گفت: سال ۱۳۶۶ در شیروان متولد شدم اما
یک ساله بودم که به قوچان مهاجرت کردیم من در خانواده ای هنری به دنیا
آمدم عمه پدریام «ماه بانو عباسی» نام داشت او که به بانو شیروانی مشهور
بود از هنرمندان برجسته منطقه به شمار میرفت؛ رویا اسماعیلیان، مادرم نیز
با نام هنری «گلچهره» در همین وادی فعال بود و هست من هم به واسطه او در سن
۴ سالگی در یک نمایش موزیکال ایفای نقش کردم.
در نوجوانی مثل خیلی از
هم سن و سالهایم به سوی سازهای جدید مثل گیتار رفتم اما خیلی زود هدفم در
موسیقی را پیدا کردم و از حدود ده سالگی به صورت حرفهای به سراغ آموختن
دوتار رفتم این کار برای یک دختر به سن من مثل شنا کردن در خلاف جهت آب بود
چون حتی نوجوانانی که به موسیقی اصیل علاقه داشتند به سراغ سنتور و سه تار
یا همان موسیقی سنتی میرفتند اما من موسیقی فولکلور یا نواحی را انتخاب
کردم کاری که اگر نوجوانی هم واردش میشد حتما پسر بود. در این دوران نزد
اساتید مختلفی در قوچان، مشهد و تهران آموزش ساز دیدم کسانی چون مجید
احمدی، اباصلت راستگو، رمضان بَردَری، محمد یگانه، مجتبی خان قیطاقی، در
زمینه آواز نیز از مادرم، رضا شاکری، حمیدرضا نوربخش و در نهایت پرواز همای
بسیار آموختم.
از همکاری با پروازهمای تا ثبت گروه موسیقی بانوان
از
اوایل دهه هشتاد ساکن مشهد شدیم و در دانشگاه آی تی خواندم و هرچند
درسهایم خوب بود اما هیچگاه در این رشته به فعالیت نپرداختم و همه وقت خود
را صرف موسیقی کردم. سال ۸۹ با محسن میرزازاده آلبوم «کوات» را منتشر
کردیم که شامل ۷ موسیقی به زبان کردی بود با پرواز همای سفرهایی به خارج
داشتم و در فستیوال های مختلف به اجرای موسیقی پرداختم تا اینکه در سال ۹۴
گروه «نازار» را ثبت کردم که متشکل از تعدادی خانم نوازنده و خواننده بود و
مجوز اجرای موسیقی گرفتم. برای اینکه بتوانیم در سطح وسیعتر فعالیت کنیم
«همخوانان نازار» را سال بعد با افزودن یک همخوان و چند نوازنده مرد به
گروه اولیه به ثبت رساندم.
اما دو سالی میشود که برای ادامه تحصیل به
ایتالیا رفتهام و در کنسرواتوار «جوزپه وردی» شهر میلان که جزء ۵ ارکستر
برتر دنیاست در رشته آواز کلاسیک مشغول تحصیل هستم. این را باید بگویم که
این مویسقی مقامی و اجرای «قطعه لو» و در نهایت رپرتوارهای کلاسیک بود که
توانست مجوز ورود من را به این دانشگاه برایم به ارمغان بیاورد.
مهجوری موسیقی کردهای خراسان از دید یلداعباسی
با
پایان بیان آنچه بر یلدای جوان گذشته بحث را به تجربهها و دیدگاه های این
موسیقیدان جوان خراسانی بردیم و از او درباره جایگاه موسیقی کردهای
خراسان پرسیدیم.
یلدا با ذکر مثالی از گمنامی این موسیقی چنین گفت: پس
از انتشار آلبوممان خیلیها در داخل و خارج کشور از حضور کردها در خراسان و
موسیقی آنها ابراز تعجب کردند که نشان از غربت این هنر دارد، اساتید این
خطه تا زنده هستند شناخته نمیشود اگر حاج قربان در آلبوم «شب سکوت کویر»
استاد شجریان همکاری نمیکرد شاید نامش بر زبانها نمی افتاد، هنرمندانی از
موسیقی سنتی میآیند و برای تنوع موسیقی فولکلور اجرا میکنند اما این
کارها اساسی و پایدار نیست این موسیقی کماکان مهجور است.
آرایش موسیقی نواحی خوب اما پیرایش نه
شخصا همّ خود را بر معرفی و انتشار آثار این منطقه گذاشتهام و سعی می کنم فقط ترانه های اصیل را آرایش کنم و دست به پیرایش آنها نزنم البته اگر موسیقی جدیدی نوشته شود اجرا میکنم ولی هدف اصلی من مطابق طبع جوانان امروزی کردن موسیقی های فولکلور منطقه است بدون لطمه زدن به اصل آنها چون به هر حال این ترانه ها توسط بزرگان این خطه اجرا شده و بر روی سی دی و کاست موجود است و تکرار دقیقشان ارزش چندانی ندارد.
انقلاب اسلامی موسیقی نواحی را زنده نگه داشت
نکته قابل توجه در حرفهای این پژوهشگر تاریخ موسیقی تاثیر دوره پس از انقلاب اسلامی بر موسیقی نواحی ایران بود، نظیف در نقد نظر یلدا عباسی در مهجوری موسیقی گفت این غربت شامل حال انواع دیگر موسیقی هم هست حتی درباره دستگاه و شیوه اجرای استاد شجریان هم مردم ما کم میدانند و اینطور نیست که این عدم شناخت شامل حال موسیقی نواحی باشد اتفاقاً یکی از تحولاتی که نقش اساسی در مطرح شدن موسیقی نواحی داشت ممنوعیتهایی بود که برای موسیقی پاپ در دوره پس از انقلاب ایجاد شد از سوی دیگر احکامی که در به تصویر کشیدن سازهای موسیقی سنتی چون سنتور و تار وجود داشت موسیقی سنتی را هم تا حدی از عرصه خارج کرد؛ این محدودیتها سبب توجه بیشتر به موسیقی فولکلور یا نواحی شد؛ شاید اگر این تحولات روی نمیداد هیچگاه حاج قربان شناخته نمی شد اتفاق مثبت دیگری که در این دوران رخ داد چاپ تعداد زیاد کتاب و پایان نامه تحصیلی درباره این موسیقی بود و افزایش تعداد تحصیلکردگان در این عرصه.
تفاوت تعداد مخاطبان پاپ و فولکلور اما چیز دیگری میگوید
یلدا عباسی اما بسیار از تبعیض ها در این حوزه میان موسیقی نواحی و پاپ در دوران اخیر گلایه داشت، او اختصاص سالن های کوچک حتی برای هنرمندان سرشناس موسیقی نواحی را درقیاس سالنهای چندین هزار نفری که به خوانندگان تازهکار پاپ اختصاص مییابد اشاره کرد و گفت تا زمانی که درِ سالنهای بزرگ بر روی نوازندگان موسیقی محلی بسته باشد نمیتوانیم بگوییم این هنر به جایگاه واقعی خود رسیده است بازار موسیقی پاپ که حتی با اقداماتی چون خریدن بلیتهای کنسرتشان توسط خودشان سالنهای بزرگ را به انحصار در آوردهاند مجالی برای شنیدن دیگر آثار نمیگذارند.
مقایسه سیب و پرتغال درست نیست
اما نظیف معتقد بود در اینکه حق تمام موسیقی ایران ادا نشده است بحثی نیست اما موسیقی نواحی ایران را باید با خودش در دوران مختلف مقایسه کنیم اگر این موسیقی را در دوران قبل و بعد از انقلاب مقایسه کنیم کاملاً واضح است که دوره پس از انقلاب در شناخته شدن و تکوین این موسیقی نقش اساسی داشته است.
آیا آمار کمی راضی کننده است؟
از
نظیف پرسیدیم شاید موسیقی مقامی دهههای اخیر بیشتر معرفی شد اما ما شاهد
ظهور چهرههای جدید تقریبا نبودهایم یعنی اساتید بنام جدید معرفی نشدند
این گفته را قبول دارید؟
نظیف اما این سوال را با یک سوال دیگر پاسخ
داد: چند تن از اساتید بزرگ به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند؟ در دورانی که
اساتید موسیقی ملی یا سنتی ما در خراسان به سختی می توانستند در شهرستانها
اجرایی داشته باشند حاج قربان یا دیگر اساتید موسیقی مقامی در همین مشهد
اجرا داشتند. سازهایی مثل کمانچه دوباره احیا شدند آن زمان فقط دو سازنده
ساز داشتیم اما امروز بالای ۵۰ نفر باید باشد از لحاظ تحقیق و مکتوبات در
این عرصه مرا رشد قابل قبولی داشتیم البته باید بگویم این آمار کمّی هستند و
تقریباً در بالابردن سواد موسیقی مردم نقش چندانی نداشته اند پژوهشگران
جوان موسیقی های هم خود را به طور علمی ثبت و ضبط میکنند که قابل تقدیر
است.
زنان و موسیقی نواحی
صحبت
کردن با یلدا خواهی نخواهی محوریت زنان و موسیقی را هم به گفتگو افزود،
نظیف پای فیلم مستند «طرقه» محصول سال ۸۷ را که یلدا هم در آن بازی کرده
بود به میان آورد، یلدا با خنده اول خاطره ادامه دار خود را از این مستند
که زندگی چهار خواننده زن کُرد ساکن شمال خراسان را به تصویر کشیده بود
بیان کرد: همه از این اثر که مستند است توقع شخصیتهای حقیقی داشتند اما
شخص من در آن نقش بازی میکردم آن هم نقش هووی یکی از زنان و دختری چوپان
را به همین خاطر هنوز هم گاه از من میپرسند چطور از چوپانی به اینجا
رسیدی؟ از این مزاح که بگذریم مستند «طرقه» اثر محمدحسین دامن زن به خوبی
هنرمندان زن موسیقی نواحی و دغدغه های آنها را به تصویر کشیده بود.اما در
حوزه دغدغه زنان و موسیقی من در حد توانم فعال بوده ام چه در تیم ثابتم که
تعدادی خانم هستیم و چه با دعوت و معرفی هنرمندان گمنام منطقه در اجراهایم
حتی برای ده دقیقه سعی در معرفی آنها و سازها و هنرشان دارم.
همیشه از
موسیقی زنان برای زنان دفاع کردهام و با آغوش باز به سراغ آن رفتم با این
صحبت که نمیشود فقط برای بانوان اجرا کرد مخالفم به نظر من مخاطبان دو دسته
هستند عام و خاص برای من مخاطب عام مهم است به همین دلیل با تمام انرژی به
اجرای کنسرت برای زنان می پردازم. نتایج خوبی هم از آن گرفتهام و مخصوصاً
در خارج از کشور استقبال خوبی از این کارها شده است شاید تنها مشکل موسیقی
برای بانوان بلیت فروشی باشد چون خانم ها بیشتر دوست دارند به برنامههای
بروند که همراه با خانواده شان باشند برای همین سبب برگزاری اجراهای مخصوص
زنان به سختی انجام میشود اما خدا را شکر اجراهای من تاکنون با استقبال
روبرو شده است.
همزیستی از همزبانی بهتر است
از تفاوت موسیقی مقام های شمال جنوب خراسان پرسیدیم و همچنین موسیقی کردهای خراسان با غرب کشور؛
یلدا عباسی گفت موسیقی خراسان با وجود زبانها و گویشهای گوناگون در کلیت
یکیست فارسی، کردی و یا ترکی در کل موسیقی خراسان تفاوتی ایجاد نکرده است
مگر در پارهای از مقامها اما موسیقی کردهای غرب کشور با موسیقی کردهای
خراسان متفاوت است از تفاوت درگویش گرفته که گویش ما کرمانجی است اما در آن
سو سورانی و ایلامی و… نیز وجود دارد از نظر ساز هم آنها ساز تنبور را به
عنوان ساز اصلی برگزیدهاند در حالی که اینجا دوتار ساز اصلی است.
موسیقی و رقص تنها برای شادی نبود
پرسش آخر اما یکی از سوالهای همیشگی ما بود چرا با وجود اینکه مظمون بعضی از ترانههای فولکلور ما مثل رشیدخان بسیار حزن انگیز و بیان کننده تراژدی تلخ شکست آنهاست اما با ریتمی تند و برای رقص و شادی از آن استفاده میشود؟
یلدا عباسی گفت ترانه های ما چون ریشه های تاریخی دارند غمی در آنها نهان است «رشید خان» و «شاه سیار» هرچند شاد هستند اما داستانی تلخ دارد و مفاهیمی حزن انگیز چون جدایی عاشق و معشوق یا مرگ فرزند و جنگ و غارت شهر را در خود دارند البته اینطور نیست که سراسر ترانههای شاد ما که در عروسی ها هم اجرا میشوند چنین ویژگی داشته باشند مثلا ترانه «شادوماد عروس اومد» مفهومی شاد دارد و بیانگر مراسم عروسی اما اکثر ترانه های محلی ما قصههای رنجهای مردم است.
ما با غم رشیدخان پایکوبی میکنیم
نظیف اما در توضیح این ترانه ها گفت چنین نبود که ترانه فقط در مجلس شادی خوانده شود مثل رقص ها که فقط برای مراسم عروسی نبودند ما حرکات نمایشیی برای رزم و یا کشت و کار هم داشتیم، موسیقی عروسی ما عموماً بی کلام بود چون جنبه شادی بخشی آن اهمیت داشت کلام برای بیان حرف ها و غصه ها و غم ها به کار می رفت مثل لالاییهای که مادران برای فرزندانشان میخواندند و در آن از غمهای خود سخن میگفتند البته غم انواع مختلف دارد که در این بحث نمی گنجد. آهنگی مثل رشیدخان به دلیل ریتم شادش شما را از کلام غافل میکند البته باید به این نکته هم توجه داشت که به هر حال رشیدخان به عنوان یک سردار رشید با دلاوریهایش افتخاراتی برای مردم آورده است.
شاید همین حل سوال کودکی نقطه پایان خوبی برای این گفت و گو بود بحثی که در آن چند پیشداوری و سیاه نمایی را تا حدی برایمان کم رنگ کرد و آیندهای امیدوار کنند با حضور جوانانی چون یلدا عباسی ترسیم میکند.
منبع: مشهد فوری