زنان نامی کرد
در فاصله سدههای دوم تا چهارم هجری قمری
قرن دوم هجری قمری
۱ ـ حَفصَه کُردیّه: از زنان پارسای کرد در قرن دوم هجری قمری است. وی تا پایان نیمه دوم قرن دوم در قید حیات بوده است.
«عُمری را در ملازمت و
خدمتگزاری شعوانه ـ عارفه قرن دوم ـ سپری کرده و از برکت صحبت وی از مراحل
فنای نفس و پشت پا زدن به علایق دنیوی گذشته، و به صفای قلب و حضور دایم
نایل گشته، و در زهد و تقوی شهرت به سزایی داشته» مشاهیر، ج ۱، ص ۵
۲ ـ سِتَّه لُبابَه کُردی: از زنان بافراست اوایل قرن دوم هجری قمری بوده است.
«دختر یکی از
فرمانروایان مقتدر اکراد موصل، مادر مَروان بن محمد بن مروان بن حَکَم، از
ملوک اموی است که در نیمه اول قرن دوم می زیسته است» مشاهیر، ج ۲، ص ۴
قرن ششم هجری قمری
۳ ـ فـَخرُالنـِّساء شَهده دینـَوَری (۴۸۵ ـ ۵۷۴ هق):
شهده بنت ابونصر احمد بن فرج بن عُمر اِبری دینوری است. وی عالمه و
محدثـّه و مدرّسه و خوشنویس کرد مقیم بغداد بوده و به جهت برخورداری از
حُسن خط و انشاء به (شهدهالکاتبه) اشتهار یافته است.
«طالبان دانش، از
اناث و ذکور، هر روز در جلسه درس وی حاضر شده و استفاده کردهاند .. صدای
دلنشینی هم داشته است. همسر شهده مردی دانشمند و ادیب بوده است از اهل
بغداد به نام ثقهالدوله علی بن محمد مشهور به ابن الانباری» مشاهیر، ج ۱،
صص ۴۸ ـ ۴۹
قرن هفتم هجری قمری
۴ ـ امّ محمّد حَکاری (وفات ۷۱۴ هق): ام محمد بنت یوسف از اهالی حَکاری، عالمه و محدثه کرد بوده است.
۵ ـ زینب اسعردیّه (حوالی ۶۲۵ تا ۷۰۵ هق): زینب بنت سلیمان بن احمد اسعردی، عالمه و محدثه کرد مقیم قاهره بوده است.
قرن هشتم هجری قمری
۶ ـ فاطمه حَکاری (۶۸۳ ـ ۷۵۷ هق): فاطمه بنت ابراهیم بن داوود بن نصر، عالمه و محدثه کرد بوده است.
۷ ـ جُوَیریه خاتون حَکاری (۶۹۳ ـ ۷۸۳ هق): جویریه بنت احمد بن احمد بن حسین، خواهر اَسماء خاتون حکاری، عالمه و محدثه کرد بوده است.
«با علمای این فن ـ علم حدیث ـ جلسات بحث و گفتگو داشته» مشاهیر، ج ۱، ص ۱۰۸
۸ ـ اَسماء خاتون حَکاری (۷۱۵ – ۷۷۰ هق): اَسماء بنت احمد بن حسین حَکاری، عالمه و محدثه کرد بوده است.
قرن نهم هجری قمری
۹ ـ اَمَهالله خاتون حَکاری: امهالله بنت ابوالعلاء بن شهابالدین کَُردی، از اهالی حَکاری، عالمه و ادیبه و مدرّسه کرد بوده است.
«به زنان و دختران
درس ادبی و دینی داده و حدود ۶۰ سال زندگی کرده است. از بین مردان نیز
کسانی چون مؤلّف الضَّوء اللامع، سمت شاگردی او را داشتهاند. مشاهیر، ج ۱،
ص ۱۲۷
۱۰ ـ عائشه جَزَری: عائشه بنت شمسالدین محمد بن الجزری، از اهالی جزیره واقع در کردستان ترکیه، عالمه و محدثه کرد بوده است.
«بانویی دانشمند از خاندان جَزَریهاست .. در پشت پرده طالبان را درس داده و تا اواسط قرن نهم حیات داشته است» مشاهیر، ج ۱، ص ۱۲۴
۱۱ ـ فاطمه جَزَری: فاطمه بنت شمسالدین محمد بن الجزری، خواهر عائشه جزری، عالمه و محدثه و مدرّسه کرد بوده است.
«این بانو قرآن مجید
را تمامی از حفظ داشته .. و مانند خواهرش طلبه را از ذکور و اناث درس می
داده و در نیمه دوم قرن نهم درگذشته است» مشاهیر، ج ۱، ص ۱۲۴
۱۲ ـ سَلمیٰ خاتون جَزَری: سَلمیٰ بنت شمسالدین محمد ابن الجَزَری، فاضله و راویه کرد بوده است.
«در هوش و استعداد و حافظه قوی کمنظیر بوده و در ثلث اول قرن نهم دنیای فانی را وداع گفته است» مشاهیر، ج ۱، ص ۱۲۱
۱۳ ـ فاطمه خانم گورانی (۷۹۴ ـ ۸۷۳ هق): فاطمه بنت بدر محمد بن الجمال گورانی از احفاد خضر گورانی، عالمه و محدثه و مدرّسه کرد بوده است.
قرن دوازدهم هجری قمری
۱۴ ـ زَیبُ النـِّساء زیور گـَرّوسی: شاعره کرد زیب النساء از خانزادگان علی شکر (گروس کنونی) بوده و در اواسط قرن دوازدهم می زیسته است.
«در غزل سرایی و هجو طبع غرّایی داشته و اشعار بسیاری گفته که تعداد کمی از آنها باقی مانده است. سه بیت زیر از اوست:
دور باد از تن سری کارایش داری نشد
کور به چشمی که لذت بین دیداری نشد
حیف از عمامه زاهد که با صد پیچ و تاب
رشته تزویر گشت و تار زنـّاری نشد
در دیار دوستی بیقدری (زیور) ببین
پیر شد (زیب النساء) او را خریداری نشد
مشاهیر، ج ۱، ص ۲۲۹
قرن سیزدهم هجری قمری
۱۵ ـ
حَیران خانم دُنبُلی: حیران بنت کریم خان دُنبُلی، شاعره کرد متخلصه به
«حیران»، از زنان نامی کردستان در قرن سیزدهم هجری قمری بوده؛ دیوانی از وی
بر جای است مشتمل برپنج هزار بیت شعر به زبانهای کردی و فارسی و ترکی.
«در نخجوان متولد
شده، مدتی در ارومیه زندگی کرده و بعد در تبریز توطن داشته است. حیران خانم
شاعره خوبی بوده بوده .. تاریخ ولادت و مرگ او معلوم نیست، همین اندازه
روشن است که در وبای سال ۱۲۴۷ ه ق حیات داشته. حدود هشتاد سال زندگی کرده و
اغلب اشعارش در مدح عباس میرزا نایب السلطنه قاجار و مادر و خواهر اوست.
اینک قطعاتی از اشعار حیران:
ای حُسن تو ربوده ز کف اختیار دل
پژمرده شد ز هجر رُخَت، لالهزار دل
گشته خراب از غم تو شهربند جان
از دست شد ز فرقت رویت، قرار دل
چون گلشنی که باد سمومی بر آن وزد
از سوزش فراق خزان شد بهار دل
ای من فدات! روز و شبم بی جمال تو
جز آه و ناله نیست کنون، کار و بار دل
از زلف دام ساخته، از خال دانهای
نیرنگها بریخت ز بهر شکار دل
تیری که از کمان وی از روی ناز جست
هم در زمان نشست ببین در کنار دل
یک بار خود نگفتی کای مبتلای من
بی روی من چسان گذرد روزگار دل
نالید دل، چنانکه فلک گوش خود گرفت
تا نشنود فغان من و آه و زار دل
(حیران) نه یک دل ربوده است آن جوان
در کوی دل فتاده چو تو صد هزار دل»
مشاهیر، ج ۱، صص ۳۴۰ ـ ۳۴۱
۱۶ ـ سَریه دیاربکری (۱۲۳۰ ـ ۱۲۸۳ ه ق): ادیبه و شاعره کرد بوده و سرودههایی به زبانهای کردی و ترکی از وی بر جای مانده است.
۱۷ ـ صاحبه سلطان دُنبُلی:
صاحبه بنت کریم خان دنبلی، همسر ابوالفتح خان ابن مرتضی قلی خان دوم دنبلی
بوده و (شهباز) تخلص می کرده و در اواسط قرن سیزدهم هجری قمری می زیسته
است.
«در علم نجوم
تألیفاتی داشته و شعر را نیکو می سروده .. در فن انشاء و بسیاری از صنایع
ظریفه نیز مهارت تام داشته، خط را هم خوب می نوشته است. این رباعی از اوست
که در مدح حسنعلی خان بن فتحعلی شاه قاجار سروده است:
شهزاده حَسَن دلیر و لشکرشکن است
شهزاده باکمال شیرینسخن است
در باغ شهنشهی خرامان سروی است
در گلشن خسروی گل یاسمن است» مشاهیر، ج ۱، ص ۳۴۱
۱۸ ـ سیده فاطمه خالدی نقشبندی (۱۲۴۱ ـ ۱۲۸۶ ه ق):
سیده فاطمه، مشهور به سِتـَّه فاطمه، بنت مولانا خالد نقشبندی شهرزوری
عارف والامقام کرد، ادیبه و فاضله و عارفه کرد بوده و در سفر حجاز وفات
یافته و جنازهاش در مکّه مکرّمه در محلی موسوم به (مُعَلاه) مدفون است.
«در هوش و استعداد از
اعاجیب روزگار بوده است. آشنا به ادبیات فارسی و عربی و ترکی و دارای ذوق
شعر و فن نویسندگی و آگاه از مسایل فقهی و گرویده طریقه نقشبندی که زنان
بسیاری در در دمشق از محضر او استفاده شریعت و طریقت کردهاند» مشاهیر، ج
۱، ص ۴۳۲
۱۹ ـ عایِـِشَه عصمت تیمور (۱۲۵۶ ـ ۱۲۸۶ ه ق):
عایشه بنت اسمعیل رُشدی پاشا بن محمد تیمور کاشف بن اسمعیل بن علی، ادیبه و
فاضله کرد بوده و به زبانهای عربی و فارسی و ترکی شعر می سروده و آثار چاپ
شدهای از وی بر جای است. سالها مقیم قاهره بوده و در همانجا درگذشته است.
«عایشه عصمت تیمور از
آغاز خردسالی به شعر و ادب تمایل زیادی داشت. پدرش به تعلیم و تربیت او
همت گماشت و برای او معلم خانگی گرفت .. بعدها عایشه خود در مجامع ادبی
حضور یافت و محضر استادان شعر و ادب را درک کرد تا اینکه در فنون بدانجا
رسید که کمتر زنی رسیده است. در سرایندگی نیز پخته شد و در انشاء و انشاد
نادره زمان گردید. در سال ۱۲۹۴ ه ق دخترش توحیده ـ که دوشیزهای در سن
هیجده سالگی بود ـ ناگهان در عین جوانی و ناکامی چون پرونهای به جهان دیگر
پروبال گشود. شاعره حساس دیار نیل، مدت هفت سال عزادار او شد و در این
تألمات روحی اشعار و مراثی شیوا و سوزناکی در فراق دختر خود سروده است که
از لحاظ ادبی شاهکار است .. قصاید بسیار درباره تعلیم و تربیت جامعه زنان
سروده است. آثار چاپ شده عصمت تیمور عبارتند از: دیوان اشعار فارسی و ترکی؛
حلیه الطراز دیوان اشعار عربی؛ نتایج الاحوال فی الاقوال و الافعال شامل
حکایات و قصصی در اطراف دستورهای اخلاقی به عربی؛ مرآت التأمل فی الامور»
مشاهیر، ج ۲، صص ۸۱ ـ ۸۲
قرن چهاردهم هجری قمری
۲۰ ـ جهانآرا خانم پاوهای:
جهان آرا دخت مرحوم ملا نشأت پاوهای، همسر اول علی اکبر خان شرف الملک
اَردلانی، شاعره کرد و برخوردار از فضل و کمال و حُسن و جمال بوده و تا دهه
دوم قرن چهاردهم حیات داشته است.
۲۱ – خاتون خورشید مریوانی:
خورشید دختر شیخ معروف (کهلوس) از سادات (تهراتهوهن)، فاضله و ادیبه و
شاعره کرد، تا اواسط قرن چهاردهم هجری قمری در قید حیات بوده است. وی مادر
قانع مریوانی شاعر نامدار کرد است.
«در کودکی در خانه
یکی از خوانین محترم اَردلان به سر برده و او وسایل تحصیلش را فراهم نموده
است، تا آنجا که در ادبیات فارسی اطلاعات شایستهای بههمرسانیده و تا
حدودی با علوم صرف و نحو و بیان و منطق و عقاید و زبان عربی آشنا شده است.
خاتون خورشید کتابی را به فارسی درباره آداب خانهداری و بچهداری و تربیت
فرزند از ابتدای ولادت تا هنگام بلوغ تألیف کرده و دیوان شعری نیز از او
بهجای مانده که هیچکدام چاپ و منتشر نشده است. این بانو در فن قالیبافی
هم استاد بوده و مخصوصاً در زمینه نقش و نگار و نوع رنگآمیزی قالی و تهیه
رنگهای متنوع آن شهرت داشته و نقشههای او را اکنون هم در کردستان
(خورشیدی) می خوانند .مشاهیر، ج ۲، صص ۱۵۴ ـ ۱۵۵
۲۲ ـ خورشیدنما داواشی (۱۳۲۰ ـ ۱۳۸۵ ه ق):
خورشیدنما دختر داواشی محمد و خواهر میرزا احمد داواشی، از زنان عارفه و
شاعره کرد بوده است. وی از ذوق سرشار ادبی و طبع شعری برخوردار بوده و در
بدیهه گویی مهارت داشته است.
مشاهیر، ج ۳، صص ۳۷۵ ـ ۳۷۶
۲۳ ـ عایشه تُرجانی:
بنت علامه ملا علی قزلجی تُرجانی، خواهر ملا حسن و ملا حسین قزلجی، از
زنان عالمه و عارفه کرد بوده که تا نیمه اول قرن چهاردهم هجری قمری در قید
حیات بوده است.
«از محضر پدر خود
حداکثر استفاده کرده و از همه علوم متداول آن عصر بهره کافی گرفته و به اخذ
اجازه تدریس نایل آمده و پس از آن تا آخر عمر در تعلیم و تربیت طبقه نسوان
و همچنین جوانان ذکوری که از اقوام نزدیک وی بودهاند ساعی و کوشا بوده
است .. در نتیجه جودت قریحه و هوش سرشار و حافظه قوی و اطلاعات کافی، کمتر
کسی را یارای مناظره علمی و دینی با وی بوده است. حتی برادرانش ملا حسن و
ملا حسین که هر دو از فضلا و مدرسین معتبر عصر خود بودهاند، او را در هوش و
استعداد و کثرت محفوظات بر خود برتری دادهاند» مشاهیر، ج ۲، ص ۱۳۴
۲۴ ـ شیخزاده سیده درخشنده خانم مردوخ (آیتی) (۱۳۳۲ ـ ۱۳۹۷ ه ق):
شیخزاده سیده درخشنده خانم ـ شنی خانم ـ بنت گرامی حضرت آیتالله شیخ
محمد مردوخ کردستانی، از زنان عارفه و فاضله و ادیبه و هنرمند کرد بوده
است. وی در دوم اردیبهشت ۱۲۹۳ هجری شمسی در سنندج ولادت یافته و در یکم
فروردین ماه ۱۳۵۶ شمسی در در همان زادگاه خویش روی در نقاب خاک کشیده و
همین شهر در ضلع غربی بیرون آرامگاه حاج ماموسای نودشی، بر فراز تپه شرف
الملک (گورستان شیخ محمد باقر) مدفون گردیده است. وی عفیفهای بوده است از
تبار مشایخ مردوخی کردستان اَردلان که قرآن، گلستان و بوستان سعدی، و دیوان
حافظ شیرازی را در محضر والد ماجد و دانشمندش فراگرفته و ادبیات فولکلوری
زبان کردی را از خانواده مادریش ـ خاندان شیخ مصطفی تختوی مردوخی ـ تحصیل
نموده است. شیخ زاده درخشنده خانم روایتگر دهها افسانه و داستان و حکایت
کردی، و نیز مجموعهای غنی از پند و امثال و نکات شیرین ادبی بوده است.
همچنین در چندین رشته هنری صنایع دستی از قبیل نقاشی بر پارچه، گلدوزی،
ملیلهدوزی، پولک دوزی، منجوق دوزی و گلابتون دوزی ماهر بوده و بجز اینها،
بر طب سنتی و خواص گلها و گیاهان شفابخش احاطه داشته است. سیده درخشنده
خانم زنی بوده است بسیار باایمان و معتقد به خدا و آخرت و پیامبر و قرآن و
شعائر اسلامی. وی افزون بر این خصال حمیده، از دوستداران سینهچاک خاندان
پیامبر (ص) بوده است. شیخ زاده درخشنده خانم هیچگاه از نماز و قرائت قرآن و
ذکر ادعیه مأثوره غفلت نورزیده و نام اولیاء الله و مشایخ کبار و پیران
طریقت، به ویژه حضرت شیخ حسامالدین نقشبندی (قدس سره)، همواره عطر کلامش
بوده است. آثاری که از این حکیمه نامدار کرد بجای مانده، عبارتند از:
روایتهایی مشتمل بر داستانهای فولکلوری کردی که توسط این حقیر نگارنده بر
نوار کاست ضبط گردیده و بازنویسی شده و بخشی از آن انتشار یافته است. از
جمله داستانهای کردی روایت شده توسط ایشان، حکایتی است موسوم به «چیروکی
مریهمی زهرد و سووری» که توسط اینجانب در شماره ۳۸ مجله کردی ئاوینه در
سال ۱۳۷۷ منتشر گردیده است.
برگرفته از دکان:dokan.blog.ir