ریشه چهادولی ها
تاریخچه ایل ها و اقوام چَهاردُوْلی ها
قبل از پرداختن به تاریخ این طایفه لازم است به شبهه برخی از لرها وکردها پاسخ داده شود که لکهای باستانی ایرانی را هر کدام به خودشان منتسب می کنند، لکها از لحاظ فرهنگی، حساسی و مذهبی و بسیاری از مولفه های قومی خصوصا پوشش (کردی و لری) خود را مستقل از قوم کرد و لر می دانند. زبان لکی یک زبان زیبا و آهنگین است که در غرب ایران استفاده می شود. اما نام و آوازه اش هنوز پس از عمری طولانی و دراز زیاد گسترش نیافته است و بیشتر جزء زبان لری و یا کردی و یا فارسی به گویش کردی محسوب می شود.
اگر بخواهیم زبان لکی را به یکی از زبان های زنده حال ایران تشبیه کنیم شاید بهترین نمونه زبان کردی باشد که واژه های مشترک زیادی با لکی دارد. کرد زبانان از نظر جغرافیایی نیز نزدیکی زیادی با اقوام لک دارند. اما این دو موضوع با توجه به این که زبان کردی گویش و واژه های و دستور متفاوت دارد موجب نمی شود که زبان لکی را یک بخش از کردی بدانیم.
همچنین از نظر سیاسی و جغرافیایی اقوام لک نشین اکثراً زیر مجموعه از لرها هستند اما شباهت لری به لکی بسیار کمتر از کردی به لکی است. و همچنی کرد ها اقوام چهاردولی ها را عجم می خوانند عجم نامیست که اعراب به ایرانیان و پارسیان میدادند.
در لکی واژه های باستانی و کهن فارسی به قدر زیادی وجود دارد. وجود و شکل قدیمی و اصیل برخی واژه ها و شیوه ی جمله بندی اصیل در این زبان بسیار جذاب است. از این رو است که می توان ابراز کرد که زبان لکی به جا مانده ی زبان های پارسی باستان و پهلوی است پارسی باستان زبانی است که در زمان هخامنشیان مستعمل بود و ریشه ی زبان فارسی امروزی است. واژه هایی می توان پیدا کرد که با زبان های پهلوی اشکانی و پارسی میانه مشترک هستند می توان گفت که مهم ترین مآخذ لکی زبان پارسی باستان است همچنین زبان لکی باقی مانده زبان اوستایی است و شباهت بسیار زیادی در مورد ریشه های زبان لکی و اوستا دیده شده است برای مثال در لکی ریشه اکثراً یک واجی است و گاهی به صورت کسره و یا یک حرف هم در می آیند در زبان اوستا نیز به همین گونه است ریشه ترکیب دهنده ی بنیادی واژه است. از ریشه دیگر قسمت های کلام مانند اسم ها و صفت ها و فعل ها و غیره ساخته می شوند در اوستا یک ریشه همیشه یک هجایی است که فقط یک صدا دارد.
گویش چهاردولی از زبان لکی
گویش لکی دریک طبقه بندی زبانی: شامل کرمانشاهی، کلیایی، پیروندی، وفیلی، چهاردولی (چرداولی یا چاردولی)،شیروانی، هفتگی وکوهدشتی است. که مردم کرمانشاه، ایلام، گروس،همدان، ماهیدشت، قصر شیرین، صحنه، قروه، شیروان چرداول، بیجار، کرند و بدره، کوت، گهواره، خانقین و چهاردولی های جغتو شاهین دژ و ... باآن صحبت می کنند. نه خودرا کرد میدانند و نه لر، بلکه جزء بومیان باستانی ایران هستند. هرچند از لحاظ زبانی بسیاری از واژه های مادی و پارسی را به خود گرفته اند. اما بسیاری از لغات هنوز دست نخورده باقی مانده است و پارسی ها و کردها و لر ها از آنها استفاده می کنند مانند: لغت سور(suer) به معنای عروسی که در زبان فارسی بصورت سور دادن آمده است یا 'فرزانه' در زبان فارسی و 'زورزانه' در زبان کردی که همان فِر(زیاد)زانه(دان) زبان لکی است یا «خورآوا» به معنی غروب(آوا) خورشید(خور) که لغت غروب از آن گرفته شده است و یا واژه کِسِل عربی در لغت به معنای تنبل است که در کنایه لکی (کیسل) به لاکپشت گفته می شود و ... درست است که لهجه آنان به کردی جنوبی نزدیک است (نزدیکی گویش پارسی قدیم و کردی به هم.) اما به قول هرتسفلد قرابت زبانی نمی تواند قرابت نژادی و قومی را سبب شود به خاطر قدرتمند بودن وسوارکارانی ماهر هرکدام از حکومتها که سر کار می آمدند اینان را سرکوب و تبعید می کردند که طایفه بزرگ چهاردولی ها از لکها از این امر مستثنی نبوده اند.
واما قصه تبعید اینان و جدایی از لکستان. این ایل در اکثر در شهرستان شاهین دژ و شهر محمودآباد زندگی می کنند
لکستان
منطقه ای بین چهار استان همدان٬ ایلام٬ کرمانشاه و لرستان تقسیم شده است منطقه لکستان نام دارد. چهار شهرستان به نام های شهرستان دلفان و شهرستان کوهدشت شهرستان سلسله در استان لرستان و شهرستان هرسین در استان کرمانشاه اکثریت این قوم لک را دارند. شهرستان دلفان مرکز این قوم است. ولی در شهرستان خرم آباد و شهرستان بروجرد و شهرستان نهاوند هم اقوام لک نشین وجود دارد.
تبعید چهاردولی ها
منطقه چهاردولی ها در دره رود جغاتو (جلگه زرینه رود - شاهین دژ) در جنوب آذربایجان غربی واقع شده است.ساکنان آن چهاردولی ها هستند که با زبان لکی صحبت می کنند. گویش چهاردولی جزو زبانهای هند و اروپایی است که خود شعبه هندو - ایرانی است. چهاردولی ها ازطوایف بزرگ لک هستند و بنا به گفته تاریخ مردوخ کردستانی، فارسنامه ،سر مارک سایکس و شرفنامه از شیراز به دیگر مناطق رفته اند که مذهب شیعه اثناعشری اند و به شجاعت ودلاوری مشهورند.
چهاردولی ها از لحاظ قومی به لک های لرستان و ایلام نزدیک بوده و از لحاظ آداب و رسوم، لباس، موسیقی و دیگر مؤلفه های قومی با کردها و ترکها تفاوت های اساسی دارند. فرهنگ شیعی و ارادت به ائمه اطهار در میان چهاردولی ها بسیار قوی بوده که برگزاری مراسمات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) در ماه محرم درمناطق چهاردولی خصوصا درشهر محمود جق (ده محمود یا محمودآباد) جلوه با شکوهی از آن است.
دکتر سکندر امان اللهی بهاروند در کتاب قوم لر می گوید: «لک ها از طوایف قدیم ایران هستند و با غیر وصلت نمی کنند مگر به ندرت این طایفه هم با جماعت مخلوطه به خود ۳۶ طایفه اند مانند (چهاردولی ها، ورمزیاری های زرینه، ورمزیاری های مرده در، بِزَنی ها، گروس ها، گلباغی ها، زندی ها و...)۵۰۰۰۰ هزار خانوار تخمین زده شده اند. محمد کریم خان، ،محمد زکی خان وصادق خان زند هر سه برادر از این طایفه اند.»
ایل چهاردولی همواره در درگیریها و اختلافات بین ایلات به علت رشادت به ایلات همجوار غالب بودند و یکی از ایلات شیعی محسوب می شدند که به همراه ایلات شاملو و استاجلو ، و... به یاری شاه اسماعیل شتافتند .
از همین رو در اعصار بعدی نیز مورد توجه شاهان صفویه قرار گرفته و بنا به مصالح سیاسی افراد ایل را جهت پاسداری از حکومت به کار می گرفتند، به گونه ای که در جنگ چالدران از سواران چهاردولی استفاده کردند. اینان ابتدا در کوهستانهای شیراز و استان ایلام مستقر بودند. هنگامیکه قاجاریه در جنگ علیه زندیه به پیروزی رسید آقا محمد خان تصمیم گرفت که دسته جمعی ایل های بزرگ وقدرتمند و رقیب خود راقتل عام، تبعید یا در هم ریزد به همین خاطر هزار خانوار از همین چهاردولی هارا به د نبال خود آورد و برخی را به کرمانشاهان، مازندران، جنوب تهران، کردستان، همدان و... کوچاند. م
حمد صادق موسوی اصفهانی درکتاب تاریخ گیتی گشا در خاندان زندیه می گوید :« که آقامحمد خان مدت دو ماه در اصفهان توقف داشته وبه اخذ مالیات ... وبرخی از چهاردولی ها را که مانده بودند کوچ و بنه ایشان را روانه مازندران و کرمانشاهان کرد.» پس از مرگ آقا محمد خان قاجار رییس طایفه ای از چهاردولی ها بنام نوروزخان ازترس کشته شدن فرار اختیار کرد. وی در آغاز قرن(۱۹ میلادی) برابربا دهه دوم قرن(۱۳ هجری قمری) راهی دیار شمال غرب کشور شد و در دره رود جغاتو (زرینه رود) با گروه بزرگی از طوایف خود ساکن گردید(دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله استاد راولینسون).
یکی دیگر از روسای چهاردولی هابنام سردار قاسم خان به طرف شرق سنندج (اسفند آباد)فرارکرد گروهی دیگر نیز مانند جاسم خان در قره چال ملکان آذربایجان شرقی سکنی گزیده وهر از چند گاهی با همدستی طوایف دیگر چهاردولی ها به شهرهای بناب، آذرشهر، مراغه، تبریز و ...حمله می کرد که حاج سیف الله بنابی تمامی این وقایع را در کتابی بنام خاطرات حاج سیف الله بنابی گردآوری کرده است. امروزه این عده را بنام چهاردولی (چاردولی یا چرداولی) می شناسند عده ای نیز به همدان کوچ کردند که در مناطقی از اسد آباد همدان و حدود ۱۵ آبادی در ملایر به زندگی خودشان ادامه می دهند . همین طوایف بنا به مقتضای محل زندگیشان تا حدودی از گویش اصلی لکی خود دور شده اند.(تاریخ مردوخ کردستانی.)
بنابر نوشته راولینسون در این منطقه ۳۰۰ پارچه روستا بود که حدود ۳۵۰۰ خانوار افشار خصوصا سه طایفه قاسملو، قلیچ خانی و قرقلو(قرخلو)در ۱۵۰ آبادی به سر می بردند که پس از آمدن گروه بزرگی از طایفه چهاردولی ها به جغاتو (جغتو) ، بسیاری از افشار ها ناگزیر ازترک این ناحیه شدند و به ارومیه بازگشتند. ایل چهاردولی از دیگر رقیبان دیگر خود قدرتمند تر بود وبه همین خاطر بیرق ایل چهاردولی ها که در تمامی جنگها در جلو سواران حرکت داده می شد از زمان پرویز خان بدست این طایفه افتاد و تا زمان سلیم خان وعلی اشرف جعفری در دست این طایفه بود (این بیرق به شکل سر گاوساخته شده بود وبه همین خاطر بیرق گاو سر نامیده میشد که جنسش از طلای خالص بوده و ۳ کیلو وزن داشته است .) متاسفانه در ۱۸ اردیبهشت ماه سال (۱۳۲۵ هجری شمسی) فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشه وری به تبریز برده می شود و بعد ها از آنجا به ایتالیا. پس از نوروز خان فرزندش پرویز خان- که در جنگهای ده ساله ایران و روس شرکت داشته است.(تاریخ جنگهای ایران و روس) - و پس از او نوه اش حسینقلی خان ریاست ایل چهاردولی را بر عهده داشته است .
ازدیگر اقدامات چهاردولی ها پاکسازی شهرستان میاندوآب از اشراردر واقعه بلباس (که شمزینی کرد مردم و حتی بچه های کوچک را بخاطر تعصب مذهبی قتل عام میکرد که فقط سیزده سوارکار به فرماندهی سلیم خان چهاردولی آنان راشکست داده و پسر شمزینی کرد را از پای درآورد) نقش مستقیم در گسترش انقلاب اسلامی، سازماندهی جمعیت کُردمسلمان انقلابی، پاکسازی منطقه از منافقین، محو فقر در منطقه، حضور گسترده در سپاه انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس و ... بوده است، که شهدای این منطقه خود گواهی بر این مدعا است.
چهاردولستان
منطقه چهاردولی نشین در گذشته شامل نیمه شمالی شهرستان شاهین دژ است که دارای دو گویش شرقی و غربی هستند گویش غربی در اکثریت دهستان محمودآباد و روستا هایی از دهستان کشاورز مانند روستاهای احمدآباد و آغچه مسجد و آغچه لو و غیره که بیشتر به شغل کشاورزی و تا حدودی دامداری مشغولند.در این دو گویش تفاوت در تلفظ بعضی حروف مخصوصاً (ی) و حرف (و) وجود دارد. گویش شرقی در اکثریت دهستان چهاردولی و روستا هایی از دهستان هولاسو مانند روستاهای قزلبلاغ - اُخچی - مامالو و غیره که بعضی از این روستا به علت محاجرت به شهرها خالی از سکنه شده اند شفل اصلی این منطقه هم به علت کوهستانی بودن به پرورش دام می پرداختند. هر روستا از این منطقه داری لحجه خاص خود است اگر چه منطقه مخلوطی از این دو گویش است.
آثار باستانی منطقه
از آثار باستانی این منطقه می توان به حمام ۱۴۸ ساله بهادر ملک ،مسجد جامع، قلعه شیر سرا، آسیابهای آبی و قناتهای محمودآباد، شهر و قلعه تاریخی هلاکو خان مغول و خرابه های سه قلعه(سه قلاع) در روستای حسین آباد و چیچکلو، قلعه قزلار قلا سی درروستای قرهتپه، خانه های قدیمی دواشکوبه ای، شیطان تختی در روستای ینگی ارخ وقلعه جرم داش در روستای خلج و خرابه های قلعه ساری داش در روستای فتور و تپه باستانی امام علی روستای کهل (کویل) و دوغار بزرگی در روستای جوشاتو و قرهتپه اشاره کرد.
آداب و رسوم
- آداب و رسوم ازدواج
ده زویران (نامزدی)، خواز مه نی( خواستگاری)، خه نه به نان:(حنابندان )، کوشت، خووان
- آداب و رسوم نوروز باستانی
سر ناو (مراسم کنار رودخانه)، عید سی یه(عید سیاه)، سرخاک( جشن فرودگان)، شال خستن، آخر چوار شممه(چهارشنبه سوری)، فال گوش ایستادن، هیلکه شکانن(شکاندن تخم مرغ)، عیدانه سه ندن و عیدانه دایین(عیدی گرفتن وعیدی دادن)
سِنزه وه ده ر (سیزده بدر)، شو چله (شب یلدا)و غیره
ادبیات
در فهلویات باباطاهر همدانی در بسیاری از موارد از واژه های مختص لکی-چهاردولی استفاده کرده است و چون در ایران لکی را به اشتباه جزئی از لری می دانند می گویند که اشعار وی به گویش لری سروده شده است در زیر برای مثال به چند بیت اشاره می کنیم.
بوره ای روی تو باغ بهارم
خیالت مونس شب های تارم
سر کوی ت بتا چند آیم و چِم
ز وصلت بینوا چند و آیم و چِم
بوره کز دیده جیحونی بسازیم
بوره لیلی و مجنون بسازیم
زعشقت آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و جان سوته دیرم
کلمه "دیرم" فعل است و به معنی "دارم" می باشد کلمه چم اگر فعل باشد از چوئین = رفتن به معنای چـِم = رَوم است اگر اسم باشد چَم به معنای رودخانه است
- «دِیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایا، دل حسرت کشی دیرم خدایا
- «ته یا تُوه» (تو): بی ته یارب به بستان گل مرویا
- «وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
- «بَسُم» (بشوم،بِچوم، بروم): بسم آنان بوینم که ته وینند
- «بوره - بُِرَوه» (بیا): دمی بوره بوین حالم ته دلبر
- «سوته از سوتیاه» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
- «واتنی یا وَتنی» (گفتنی): به کس درد دل مو واتنی نه
این گویش شباهتی به گویش وفس در شهرستان کمیجان٬ استان مرکزی هم دارد خطری که این گویش چهاردولی را تهدید میکند، مهاجرت ساکنان این روستاها به شهر های آذری زبان است بیشتر مردم گرایش به زبان ترکی دارند و این گویش تنها در داخل خانواده ها تکلم می شود.
زبان پارسی باستان زبان زمان هخامنشیان مستعمل بوده و ریشه زبان فارسی امروزی است زبان فارسی امروزی که توسط شاعران دری و مبلغان اسلامی تکامل یافته است و از سه زبان دری و پارسی و عربی تشکیل شده است. در زیر نمونه ای از اشتراک دو زبان لکی و پارسی را می بینید که این موارد خیلی زیادند و کلمه دیگر مترادف ندارند و همان کلمه امروزه استفاده می شود.
فارسی امروزی - لکی - پارسی باستان
آن - اَوَ - اَو
َ ما - ایمهَ - ایمهَ
آهن - آسِن - آسِن
بلند - بَرز - بـِرِز
ماه - مانگ (مونگ) - ماونگ
بسیاری از واژه های کنونی انگلیسی از ریشه زبان اوستایی هستند واژه هایی می توانیم بیابیم که در زبان فارسی باستان و از جمله زبان اوستایی کاربرد داشته و بسیاری از آنها در زبان فارسی کنونی منسوخ شده و مصطلح نیستند.
دختر - چهاردولی دُت(کچ) معادل اوستایی doughitar - انگلیسی (doughter)
ابرو - چهاردولی بروْ معادل اوستایی brvat - انگلیسی brow
مجلس ترحیم - چهاردولی پرسه perseah که یک آیین و واژه اوستایی است
زن - چهاردولی ژن jhan - معادل اوستایی jeni
نه - چهاردولی نا - معادل اوستایی na - انگلیسی no
بودن - چهاردولی بـِیین یا بویین - معادل اوستایی bi,bu - انگلیسی be
بریدن یا خرد کردن - چهاردولی کُوْت کِردن - انگلیسی کات cut
لرزاندن تکان دادن - چهاردولی شـَکانن (شـِکانن = شکستن) - انگلیسی shake
خورشید - چهاردولی خور - در اوستایی خور khvar و در پارسی باستان هور hvar در لاتین سول sol
نام یا اسم - چهاردولی ناوْ - اوستایی و پارسی باستان naman در لاتین nomen در انگلیسی نیم name در زبان عربی اسم
کلمات ترکی در این گویش زیاد است مثلاً آچِغ (باز) از آچماق ترکی - گوررش (دیدار) - دویز (درست) در این گویش از اسماء مکانها اسماء فامیلی مانند امو اغلی (پسر عمو) و غیره اکثراً ترکی استفاده شده است.
به چند واژه گویش چهاردولی از زبان لکی توجه کنید و آن را مقایسه کنید:
چند واژه از گویش چهاردولی |
|||
کلمه فارسی |
کلمه کردی |
کلمه چهاردولی |
توضیحات |
دختر |
کنشک(کهچ) |
دُت(کچ) |
معادل اوستایی |
عروس |
بوْک |
وَوی |
- |
عروسی |
زماووَن |
سوْر(سویر) |
'سور' واژه مادی و پارسی |
قرمز |
سوْر |
قهرمز |
مقایسه معانی سور |
غروب خورشید |
خوْر هلات |
خوْراوا |
واژه های مادی و پارسی (خوراوان = مغرب) |
طوع خوشید |
- |
خوْردرچو (خوْراسا) |
خوراسان یا خُراسان = مشرق |
نمک |
خِوی |
خوْا |
- |
خدا |
خوْا |
خودا |
مقایسه معانی 'خوا' |
مرغ |
مریشک |
مامر |
- |
داستان |
چیروْک |
نَقل |
- |
کوتاه |
کوْرت |
کوْل |
- |
گفت |
گوْت(کوْت)- اَلت |
وَت- اَژِت |
- |
خوب |
باش |
خاص |
- |
بالا |
سَروْ |
بان |
- |
خواستن |
دَواَ |
تووام |
- |
گوسفند |
مَر |
پَز (مَر) |
- |
زیاد |
زوْر |
فِرَ (زوْر) |
- |
مَرد |
مِرد |
پـِیا (پیاوْ-پیایْ) |
- |
فردا |
صـِبـِنی (بیانی) |
سوْ (شوْکی - سِبزی) |
'سوه' از کلمه صبح |
کوچک |
چکوله |
بیچوک |
- |
همراه-با |
لگل - لَتک |
وَل |
- |
- ۱- در بعضی از کلمات فارسی با گذشت زمان حرف ((ژ)) به حرف ((ز)) تبدیل شده این در حالی است که در لکی-چهاردولی این تغیر صورت نگرفته است: مثال
فارسی ((زنگ - پاس))، لکی((ژَنگ))، فارسی((زَن))، لکی((ژِن))، فارسی((زیر))، لکی((ژِیر))، فارسی((تیز))، لکی((تیژ))، فارسی((دراز))، لکی((دراِژ- دریژ)). که حرف (ژ) حدود سه برابر فارسی در این زبان وجود دارد. بگو = بِژه، درد = ژان - اِیش، مِژ = مه ژویز = بالا، قیرژنگ - ژی ژی - قاژو - و غیره
- ۲-در زبان لکی-چهاردولی بعضی کلمات فارسی حرف ((ب)) برای راحتی تلفظ به حرف ((وْ = we)) تبدیل می شود که تفاوت آن در تلفظ این است که لب ها به هم نمی چسبد: مثال
فارسی((آب))، لکی((آوْ))، فارسی((زبان))، لکی((زوْان))، فارسی((ابر))، لکی((اوْر یا هوْر معادل اوستایی))، فارسی((خبر))، لکی((خوْر))، فارسی((آباد))، لکی((آوْاد))، فارسی((سبز))، لکی((سوْز))، فارسی((شب))، لکی((شوْ))، فارسی((خراب))، لکی((خراوْ))، فارسی((شبان - چوپان))، لکی((شِوْان))، فارسی((لب))، لکی((لِوْ))، فارسی((سیلاب))، لکی((سِلاوْ))، فارسی((سبک))، لکی((سِوْک))، فارسی((کتاب))، لکی((کتاوْ))، فارسی((سیب))، لکی((سیوْ - سِف))و غیره که زیاد است اگر بعد از حرف الف حرف (ب) بیاید حتماً این قائده رعایت می شود همچنین صدای ( ُ) و حرف (و) هم در برخی موارد این گونه تلفظ می شوند مثلاً گُرگ =گوْرگ، خُدا = خوْدا و غیره در تلفظ حرف گ مانند فارسی نیست بلکه غلیظ تر تلفظ می شود.
- ۳-در چهاردولی بعضی کلمات دارای حروف اضافه هستند: مثال
فارسی((کوه))، ((کِیوْه))، فارسی((سرد))، ((سارد))، فارسی((لانه))، ((هِلانه))، فارسی((راه))، ((رِیِگاه))، فارسی((چمن))، ((چیمن))، فارسی((دور))، ((دویر))، فارسی((در))، ((دِریا - درگاه))، فارسی((خوردن))، ((خواردن))
- ۴-در چهاردولی از بعضی کلمات فارسی حرف ((د)) و حرف ((ت)) حذف می شوند : مثال
فارسی((تند))، ((تُن))، فارسی((باد))، ((با))، فارسی((گندم))، ((گَنِم))، فارسی((بید))، ((بی))، فارسی((ماست))، ((ماس))، فارسی((دست))، ((دس))، فارسی((کوهستان))، ((کِوهسان - کِویسان))
- ۵- چند کلمه دیگر چهاردولی:
آره = اَره، بیا = بِه، خر = کر، بگیر = بگرَیه، نمی دانم = نازانم، نمی توانم = ناتوانم، خنک = فِنک، دربند= درون، عقاب = دال، حیاط = حوشه، بیدار= وریا، شتر = وشتر، اسب= چاروا ، زمین= زَوی، روباه = رَووی، دهان=دم ، کوزه= گوزه ،لاغر = لَر، روغن=روون، دروغ= دروو، دوغ= دوو.
سلام .
خوب الان مذهب چاردولی ها سنی است یا شیعه