جەژنێکی کۆنی کوردە بە خۆشی و بە ھاتەوە
پهریشانم پهریشانم ولم که
دوچار دهرد پنهانم ، ولم که !
وه دهردم ئاشنا کردی نهکردی
ستهمگهر فکر دهرمانم ، ولم که !
ولم که تا نهوهیت کهس پهی وه دهردم
دو سێ روژی که مهمانم ، ولم که !
نهگرت کهس دهعوهتم خوهم بیمه مهمان
وه کار خوهم پهشیمانم ، ولم که !
حهمامه ئی سرای سهرد و گهرمه
بساو کیسهیی وه ناو شانم ، ولم که !
نه ساخت من وه فولاده نه وه سهنگ
ههف ههشت ده تیکه سوقانم ، ولم که !
به گزارش خبرنگار کُردتودی، جشن چهارشنبه سوری یک جشن دیرینه برای استقبال
از نوروز و یک سنت ملی و میهنی به جای مانده از زرتشت است. واژه چهارشنبه
سوری متشکل از "چهارشنبه" که پنجمین روز هفته است و "سور" که در گویش کردی
به معنی سرخ و آتشین است. در بیجار دو چهارشنبه آخر سال و در قروه سه
چهارشنبه را گرامی می دارند. این مراسم نه تنها در ایران بلکه در کردستان
عراق و کردستان ترکیه نیز برگزار می شود زیرا برخی از آن مناطق دارای نژاد
ایراتی هستند که بی لیاقتی حکام زمان خود باعث جدایی آنان از ایران شده
است.
چگونگی آتش افروزی و سروده های آن
ایرانیان نور را مظهر یزدان پاک و ستایش آن را واجب می دانستند. آتش نیز بزرگترین نماد قدرت اهورامزداست که باید آن را درود فرستیم و بزرگ پنداریم. جشن چهارشنبه سوری از هزاران سال قبل از اسلام برقرار بوده است. هنوز هم در کردستان ایران نه تنها در شب چهارشنبه سوری بلکه در شبهای نوروز نیز آتش افروخته می شود.
در سنندج پس از افروختن آتش یک جارو را داخل کوزه سفالی آتش می زنند و مقداری اسپند در آن می ریزند و کوزه و جارو را از خانه بیرون می گذارند. کسی که این کار را می کند نباید به پشت سر نگاه بیندازد. عده ای از مردان آنجا اخگرهایی از آتش را از روزنه های راهرو و اتاق به داخل می اندازند و براین باور هستند که اینکار مایه ی تحکیم بنیان خانواده و در ایجاد مهرو دوستی بسیار موثر است.
در بیجار عروسکی از پارچه ی رنگی ساخته و از خانه بیرون می برند. این عروسک را بلاگردان خانواده در سال جدید می دانند. در کرمانشاه به هنگام پرش از روی آتش می گویند: زردی من برای تو، سرخی تو برای من.
جاری وا ده ورید گیریاگه
ئانی بارانی نیی،
خوه شه ویسه گه م!
داری بو؛
پر له بار... دار بو!
ئه گریش دار نیید،
خوه شه ویسه گه م!
کوچگی بو؛
تیر له نموری...کوچگ بو!
ئه گریش کوچگ نیید،
خوه شه ویسه گه م!
مانگی بو؛
له خه و وه یه گه د... مانگ بو!
هه ر شه و...
من و خه یالد ،تا سو هاو ده ردیم
پر له په ژاره ی ،شه وه یل سه ردیم
چه وه ری نم نم ،نه رمه وارانیم
په روانه یم له ده ور، قبله ی دوس گه ردیم
***
من و خیالت تا صبح فردا همدردیم
درونمان پر از هراس شب های سرد است
منتظر نم نم بارانیم
ما پروانه ایم که تا صبح به دور قبله ی دوست می گردیم.