کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه مهجور مانده و از کتابت دور شده است. این وبلاگ شاید آغازی باشد برای پرداختن به این مهم و ثبت رسوم و سنن و شعرهایی که در حال فراموشی است. امیدواریم علاقمندان ما را در این کار یاری فرمایند.
https://telegram.me/kurdawary_ghorwa

۳۹ مطلب با موضوع «مقاله» ثبت شده است

گذری بر آغاز شعر نو کردی

عبدالله سلیمان که در ادبیات کردی،او را «گوران» می نامند،پدر شعر نو کردی یا به تعبیری پیشوای شعر مدرن کرد است.گوران به سال ۱۹۰۴میلادی در شهر حلبچه، از توابع استان سلیمانیه( کردستان عراق) دیده به جهان گشود و در سال ۱۹۶۳براثر ابتلاء به سرطان درگذشت. اولین اثر ادبی گوران قطعه ای ادبی تحت عنوان،«دریغی برای گذشته و اندوهی برای آینده» است که درسال ۱۹۲۱میلادی در شماره ی ۱۶مجله «ترقی»چاپ و منتشر می شود .عبدالله گوران و تنی از چند شاعران سلیمانیه در دو دهه آغازین قرن بیستم جشن ادبی را با تاثیر از تحولات ادبی ترک های عثمانی آغاز کردند که این جنبش سنگ بنای شعر نوین کردی را پی ریزی نمود .جنبشی که بعدها گوران به تنهایی آتن را پی گرفت و فعالیت ها و نو آوری های او منجر به تثبیت نام گوران به عنوان پیشوای شعر کرد معاصر کرد در ادبیات کردی شد . گوران آثار زیادی از نظم،نثر،ترجمه و نقد در مجلات عراق و کردستان چاپ و منتشر نمود.ترجمه های او از شعر و ادبیات غرب تاثیر زیادی بر شاعران و نویسندگان کرد بر جای نهاد،اما «بهشت و یادگار»و «سرشک و هنر»تنها آثاری بودند که به صورت کتاب در زمان حیات خود گوران منتشر گردیدند.گوران روزنامه نگاری چیره دست نیز بود  و مدتی (از شماره ی ۱۱۲۴تا ۱۲۱۳)نشریه»ژین»را به سر دبیری نمود.هرچند گوران هرگز بطور رسمی عضو هیچ گروه و حزب سیاسی نشد،اما گرایش او به اندیشه چپ آشکار است.در خصوص سالهای اغازین تحول در شعر کردی و اصول کار عبدالله گوران پای گفتگو شاعر و مترجم معاصر کردستان ایران،کامبیز کریمی می نشینم.


آقای کریمی بحث و گفتگو پیرامون شخصیتی به نظر می رسد،شاید ان گونه که در خور این شاعر همچون عبدالله گوران ،بعنوان یکی از کرد بوده است،به او پرداخته نشده است سبک او،بنیان گذاران و شاید اصلی ترین بنیانگذار شعر اصول کارش ،زبان و زاویه ی نگاه گوران به جهان مدرن کردی در فضای ادبیات فارسی کمی مشکل برای شعر فارسی می تواند از جذابیت خاصی برخوردار باشد.

به نظر شما از کجا آغاز کنیم؟

  • نپرداختن به گوران در فضای شعر فارسی وحتی جذابیت خاص آن،برای من چیز جالبی نیست چرا که حکایت تنبلی«من» منتقد کُرد،«من» مترجم کُرد و«من» ادیب کُرد که نتوانسته ایم ویا در خوشبینانه ترین حالت نخواسته ایم گوران زل به فرهنگ،زبان،ادبیات وشعر فارسی معرفی کنیم .آغاز این گفتگو هم می تواند نکته ی بسیار ساده ای باشد مثل این که گوران همان تاثیر را در شعر کُردی گذاشت که نیما در شعر فارسی،یا جناب شهاب الدین وتوفیق فکرت در شعر ترکی ویا رمبو در شعر فرانسه،با علم به وجوه اشتراک آنها وخضایل وتفاوت های خاص هرکدام.
  • ادامه...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۳:۴۷
گروه نویسندگان

                            

در یکی از غروب های سرد زمستان 1319 شمسی در یکی از کوچه های خیابان تختی قدیم و سعدی امروز تهران، پیرمردی تنها و عصا به دست، عازم رفتن به خانه اش بود و رهگذران هر کدام در فکر کار و زندگی خویش بوده و عازم بودند و یکی دو تن هم با پیرمرد شانه به شانه شدند و جز خودش کسی نمی دانست او روزگاری عزیز السلطان بوده و میلجک دربار باشکوه سلطان صاحبقران و هرگاه شاه غمی در چهره و چشمان او می دید ایران زمین را تعطیل می کرد و تاریخ می گوید، پس از سلطان محمود و ایاز او و سلطان جلال الدین و شمس تبریزی، کسی ناصرالدین شاه و میلجک نمی شود. 

آری او در همان غروب زمستان 1319 دیگر نتوانست وارد منزل بشود و در کوچه نقش زمین شد وقتی جماعتی از رهگذران و ساکنان کوچه بر دور جنازه جمع شدند ناگهان شنیدند که یکی گفت: آه. عزیزالسلطان... او عزیزالسلطان است.... یکی دیگر پرسید منظورت چیه؟ یعنی می گوئی این پیرمرد ملیجک بود؟ گفتند بله او خودش بود و آمبولانس که آمده بود باز هم ناگهان دیدند که اتومبیل و اسکورت آمد، مردم دیدند روی پلاک اتومبیل نوشته است سیاسی و آنگاه دیدند سفیر امپراطوری بریتانیا در تهران فوری آماده شده تا ضمن عرض تسلیت به بازماندگان عالی ترین مدال امپراطوری انگلستان و حمایل و فرمان و شمشیرش را که در موقع سفر به وی اهداء شده بود پس بگیرد و به کاخ بوکینگهام مسترد بدارد و بدترین ترتیب پرونده زندگی کودکی چرکینی و بیمارگونه کردستانی از ایل گروس بسته شد.

میلجک در زبان کُردی به معنی گنجشک است البته زبان کُردی چون تمام زبانهای زنده دارای لهجه های مختلف است و در لهجه اردلانی که خاص سنندج و اطراف است این نام ملیجک رواج دارد اما چگونه به دربار ایران رسید؛ هنگامی که امیر نظام گروس از سرداران و رجال زبده و نامدار کردستان عهده دار حکومت و ولایت کردستان ایران بود و با دسیسه ی او فرهاد میرزای معتمدالدوله عمری شاه حکومت موروثی خاندان اردلان از هم پاشیده و بیگانگان بر تخت خسروخان ناکام تکیه زدند و مدعیان با القاب شرف الملک و فخرالملک و عزالممالک و سردار رشید افتخارات و حقوق انسانی و موروثی خاندان اردلان و مردم کرد را فروختند. برای خوشنودی خاطر خطیر سلطان صاحبقران بانوئی به نام آمینه خانم از ایل گروس در شهر بیجار را برای حمودی سلطان و حضور در حرمسرای سلطنتی ایران به تهران اعزام داشت و او هم در مدت کمی توانست جایی برای خود باز کند و لقب اقدس را بر نام او افزودند و چون بانوئی امین و امانت دار بود بنام آمینه اقدس شهرت یافت و چند بار او را آزمودند و جواهرات و مرواریدهای بی حساب خزانه را جلو دستش ریختند و بعد شمردند و دیدند یک حبه هم از آن کم نشده است فلذا به دستور شاه آنچه زخارف و احجار کریمه و گوهر و الماس بود به وی تحویل دادند و حتی پول و مخارج روزانه شاه نیز در ید و تصرف و اجازه آمینه اقدس بود.

بعد از یکسال شاه او را صیغه کرد و بعد برادرش هم که لقب امین خاقان داشت پایش به دربار کشیده شد و در منزل فروغ السلطان بودند که چند غلام بچه مشغول گرفتن بچه گنجشک بودند که امین الخاقان در حضور شاه نام گنجشک را فراموش کرده و به زبان کُردی و لهجه اردلانی و گورانی عنوان ملیجک را ادا کرده بود و شاه از این کلمه خوشحال شده و دستور می دهد امین الخاقان و کودکش بنام ملیجک خوانده شوند. امین الخاقان بعد از حرم بیرون آمده و در سفر و حضر و شکارگاه همراه و همدم سلطان شده و سال 1292 بنا بر اراده آمینه اقدس برای برادرش زن می گیرند و جیران خانم از فرزندان ندیمه فروغ السلطنه به عقد او درمی آید و این عزیزالسلطان (ملیجک) نتیجه ازدواج جیران خانم و امین الخاقان است که در سال 1295 متولد شده وقتی که چهل روزه بوده در اندرون با سلطان صاحبقران مواجه می شود و شاه که می فهمد برادرزاده آمینه اقدس است او را در بغل می گیرد و این کودک از آن ساعت جزء عزیزان سلطان می شود چون گربه مخصوص که به نام ببری خان مشهور بوده و هر کس عرض حال مهم داشته اگر موفق می شد که عریضه خود را نوشته و در گردن ببری خان آویزان کند با مقداری سکه طلا کار او صددرصد درست می شده و نیز کبوتری هم در آنجا بوده بنام کفترخان که وی هم از غلام و خادم و مسئول تغذیه برخوردار بوده و اینها عزیزان شاه بوده اند.

بهر حال از سن چهل روزه برای وی دایه می گیرند و سپس معلم و ندیمه و همبازی های فراوان که افسرده نشود و به شادمانی زندگی کند آنگاه می سپارد که به وی موزیک نیز درس بدهند.

خوشبختی ملیجک وقتی بود که او را به اطاق خواب شاه می برند و شاه زیر چلچراغ بوده که ملیجک گریه می کند و شاه مجبور شده بود از روی تخت برخیزد و پیش کودک برود در این موقع ناگهان چلچراغ از سقف روی تخت سقوط می کند و اگر شاه در آنجا می بود طبعاً از هستی ساقط می شد. فلذا شاه با دیدن این منظره اهالی حرم را خبردار کرده و کودک را عزیز سلطان می خواند و نوعی تقدس و نظرکردگی برای او قائل می شوند. محبوبیت این کودک مجدی بوده که بزرگان کشور برای عرض خواسته های خود به وی متوسل می شوند و سعی می کنند با هدیه دادن و رشوه و غیره او را فاسد کنند لاکن ملیجک بدون چشمداشت به مردم خدمت کرده و هر کاری از دستش برآمده کوتاهی نکرده و جان چندین نفر را از مرگ نجات داده.

او در سفر شاه به لندن از همراهان وی بوده و از طرف علیا حضرت ملکه بریتانیا به دریافت مدال و حمایل و فرمان و شمشیر مفتخر شده و تا پایان زندگی از مزایای آنها برخوردار بوده و پس از وفاتش این نشانها توسط سفارت بریتانیا به لندن بازگردانده شده است. او خاطرات خود را در کتابی نفیس با ششصد صفحه مصور تحت عنوان شاه ذوالقرنین و خاطرات ملیجک نوشته که استاد بهرام افراسیابی در سال 1372 چاپ ششم آن را در انتشارات سخن و تیراژ 2200 نسخه به بازار کتاب فرستاده و حاوی اطلاعات مهمی از وقایع عهد سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می باشد و با این شعر که شاه زیر عکس خود نوشته شروع می شود.

تو ای ناصرالدین شاه زمانی بخود آی

که روزی سرآید ترا زندگانی

تو این تاج و این تخت بگذاری آخر

زمینت زند گردش آسمانی

کوردپرس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۷
گروه نویسندگان

اقوام کرد  در طول تاریخ به نامهای گوناگونی نامیده شده اند:سومریها به آنها گوتی،جودی،جوتی می گفته اند.پارسها آنان را کُرتیوو کُردراها نامیده اند.یونانیها و رومیها به کُردها، کاردُسوی،کاردُخوی،کاردک،کُردکی،کُردُخی وکاردُویکا گفته اند.ارمنیها آنان را کُردئین ، کاردُوی ،کاردوا ،کارتاویه نامیده اند وسرانجام آرامیها و آشوریها به آنان گُتی ، کوتی،کورتی ،کاردو،کارداکا ،کارتکان و کاردواک گفته اند.

برابری کُرد با ماد قولی است که جملگی برآنند و بر آن پافشاری می کنند.تقریبا همه ماخذ چه اروپایی و چه ایرانی تا آغاز پادشاهی هخامنشیان سرگذشت این دو را موازی با هم دانسته و به ثبت آن همت گماشته اند. نشانه های ماندگار بزرگان و شاهان و امیران حکومت ماد در سرزمین کُردستان ژرفای اعتقاد ملی و احترام این مردم را به گذشته کهن خود به خوبی نشان می دهد.

سالنامه های شلمنسر سوم( از مهاجمان به سرزمین کنونی کُردستان در 836پ.م) از مادای (مادها)نام برده است و با استنباط از نوشته های آشوریان در این زمان ،مادها در جنوب دریاچه ارومیه و نواحی سقز تا پیرامون همدان مستقر بودند.در کتیبه سومری نام کَرَده امده است.در زمان اردشیر بابکان کلمه کُرد به خط پهلوی به کُرت نوشته شده است.گزنفون مورخ و سردار یونانی ،شاگرد سقراط حکیم (352_430 پ.م)چند کتاب درباره ایران نوشته است یکی از آنها اناباز یا بازگشت ده هزار نفری نام دارد و او از کُردها به وضوح نام برده است.

گویش و لهجه های زبان  کردی از خانواده زبان های هند و اروپایی و زیرمجموعه زبان های ایرانی- آریایی است که دارای شش لهجه مختلف می باشد:

 ۱-لهجه کرمانجی (شمالی) که زبان اکثریت کردهای ساکن ترکیه، روسیه، سوریه، شمال ایران وشمال خراسان و همچنین اطراف کابل می باشد.


 ۲-لهجه  سورانی (مرکزی) که عمدتاً در ایران و عراق بدان سخن می گویند.

 ۳-لهجه اورامی (جنوبی) که خود به دو لهجه کلهر و هورامی تقسیم می شود. لهجه کلهری در کرمانشاه و لهجه هورامی در اورامانات (شامل هورامان تخت و هورامان لهون) رایج است.

۴- لهجه لری ،  از لهجه های آریایی که از نقطه نظر فونولوژی ، در بین زبان کردی و فارسی قرار دارد ، تا به طرف شمال لرستان حرکت می کنید ، این لهجه بیشتر به زبان کردی  نزدیک می شود.

۵- لهجه گورانی ، از کلمه  گوران مشتق شده است . گوران جمع (گه وره ) است و (گه وره) در زبان کردی به معنی بزرگ یا گبر ( زرتشتی ) است . از نقطه نظر  زبانشناسی ، بخشهای وسیعی از مناطق جنوبی کردنشین ، مانند اکثریت استان کرمانشاهان ،  اکثریت استان ایلام و بخشی از لرستان به این لهجه از زبان کردی صحبت می کنند

۶- لهجه زازاکی (زازایی - دملی) ، این لهجه نیز از لهجه های زبان کردی است ، که از لحاظ لغت ، دستور و سایر معیارهای  زبانشناسی ، با اکثر لهجه های کردی دیگر، مقداری فاصله گرفته است .لهجهء زازاکی در کردستان ترکیه تکلم می‌شود. شهرهایی که با این لهجه صحبت می‌کنند شامل: سیواس، درسم (ده‌رسئ‌م)، بینگول، مووش، و قسمتی از حومهء ارزنجان است.

نخستین آثار مکتوب ادبیات کردی در قرن 4 هجری در ترانه هایی با اوزان ده هجایی و درمضامین عرفانی و به زبان"گوران"سروده شده اند. هنوز هم در لهجه ی سورانی واژه ی"گورانی" به معنی "ترانه " به کار می رود. در قرن 19 لهجه ی سورانی به زبان مسلط ادبی تبدیل می شود و آثاری با مضامین صوفیانه پدید می آیند. ولی در پایان این قرن مضامین ملی گرایانه غلبه می یابند و بالاخره در نیمه ی قرن 20 نوآوری در فرم هم شروع می شود و مضامین ناسیونالیستی با چاشنی چپگرایانه غالب می شوند.
اولین شاعر نامدار کرد شیخ احمد نشانی ملقب به "مَلای جزیری"( 1481- 1407) است. او در جزیره ی بوتان ترکیه می زیسته و به زبان کرمانجی غزل های عارفانه و زیبایی می سروده. دیوان او به همت شاعر کرد ایرانی "هه ژار" و توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۱
گروه نویسندگان

هر زبانی، فرهنگی را در دورن خود حفظ می کند. گوشه هایی از این فرهنگ، می تواند برای زندگی همه انسان ها مفید و درسی از گذشتگان برای نسل های بعدی باشد.

روز دوم اسفند، برابر با 21 فوریه از طرف یونسکو به عنوان "روز جهانی زبان مادری" نامگذاری شده است که این نامگذاری در کنفرانس یونسکو به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده و مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سال 2008 را سال جهانی زبان ها نامگذاری کرد. هر ساله در سراسر دنیا به مناسب این روز، همایش ها و برنامه متنوعی برای ارج نهادن به زبان مادری و تقویت هویت بومی برگزار می شود.

سازمان یونسکو، همه‌ کشورهای عضو خود را به استفاده از زبان مادری در آموزش تشویق کرده و آموزش به زبان مادری را یک حق برای همه‌ کودکان می داند. از طرف دیگر، آموزش به زبان مادری می‌تواند سبب کاهش تبعیض و تنوع فرهنگی شود.

روز جهانی زبان مادری برای نشان دادن و حفاظت از تنوع زبانی و تشویق و ترغیب مردم جهت بسط و گسترش زبان مادری است که این امر سبب گسترش فرهنگ صلح و تنوع فرهنگی می‌شود.

در ایران، همایش‌های مختلفی با موضوع زبان مادری در میان اقوام مختلف برگزار می‌شود. انجمن های مردمی، فعالان اجتماعی، نویسندگان شخصیت های فرهنگی و اجتماعی، همواره درباره آموزش به زبان مادری و تدریس آن در مدارس تاکید  و آن را لازم الاجرا می دانند.

 به عقیده فعالان عرصه اجتماعی، زبان، آداب و رسوم، آیین­ها، مناسک ویژگی های واقعیت تنوع زیبایی های اقوام­ هستند؛ بنابراین هر گونه پیشرفت و ترقی جوامع، عمدتا بر ویژگی های پویایی قومی و زبانی بستگی دارد.

امسال در کردستان، موضوع زبان مادری از طرف فعالان اجتماعی، فرهنگی و انجمن های مردمی، مورد توجه قرار گرفت .برنامه و همایش هایی به مناسبت روز جهانی زبان مادری برگذار شد. در شهرستان بانه نیز فستیوالی به نام «ناسنامه من»به معنی شناسنامه من، با همکاری انجمن های پاژین، نوژین، هوژان، انجمن ادبی به روژه، سوما و اتحادیه های کارگری  برگزار شد. خوشبختانه با استقبال گسترده مردم رو به رو بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۴
گروه نویسندگان

زنجیره زرّین زبانی در دو سوی زاگرس

  هادی عیار: هنگامی که درباره صادرات سخن به میان می‌آید شاید در اذهان بسیاری مصادیقی همچون کالاها، اجناس و محصولات مادی به ذهن متبادر شود. اما آنچه بسیار مهم‌تر است و کمتر برای آن برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد، موضوع صادرات فرهنگی است. موضوع تأثیر متقابل فرهنگ‌ها بر یکدیگر بویژه در حیطه هنر و ادبیات موضوعی است که بارها درباره آن صحبت شده. ایران نیز در این زمینه به گواه تاریخ خود یکی از شاخص‌ترین فرهنگ‌ها در تأثیرگذاری بر سایر فرهنگ‌ها بوده است. آنچه در این مجال به آن می‌پردازیم، گفت‌وگوی متقابل ادبیات فارسی و کردی به عنوان دو فرهنگی است که ریشه مشترک زبانی و مجاورت جغرافیایی دارند. به این منظور بر آن شدیم با سیدعلی صالحی، شاعر نام‌آشنای این سو و آن سوی زاگرس که تاکنون ترجمه‌های بسیاری از او در ادبیات کردی صورت گرفته و خود نیز تأثیر بسزایی در معرفی برخی شاعران کرد در فضای ادبی ایران داشته است، به گفت‌وگو بنشینیم. بهانه این گفت‌وگو استقبال بی‌نظیر رسانه‌ها و علاقه‌مندان در اقلیم کردستان، از شعرهای صالحی برای مردم سنجار و کوبانی بود. استقبالی که باعث شد دختری مبارز از پشت گریلا با او تماس بگیرد و از او برای همنشینی زیبای کلماتی که نثار این مردم کرده بود، تشکر کند. آنچه در ادامه می‌آید، گفت‌وگو  با سید علی صالحی پیرامون تأثیرات متقابل ادبیات فارسی و کردی بر یکدیگر است...

***

پویایی هر فرهنگ قبل از هرچیز وابسته به گفت‌وگو و تبادل با فرهنگ‌های دیگر است. یکی از اصلی‌ترین این تبادلات، گفت‌وگوی هنری به طور اخص در زمینه ادبیات است. به نظر شما ادبیات فارسی تا چه میزان در این زمینه موفق عمل کرده است؟

به محض اشاره به کلمه فرهنگ، بویژه اگر با عناوینی مثل «تعامل» همجوار شود، خواه ناخواه علائم و تابلوهای دیگری هم در ذهن آدمی زنده می‌شود. مثل «انسان»، «تاریخ» و در نهایت «رنگین کمان زبان‌ها». این مرزها و خط‌کشی‌های کاذب سیاسی و جغرافیایی است که معجزه ارتباط فرهنگی ملت‌ها و اقوام بشری را نابود کرده است، وگرنه همه مردم دو سوی یک مرز، اکثراً یک قوم‌اند و یک زبان نزدیک به هم یا مشترک دارند. این داشته مهم، استان به استان (دو کشور) پیش می‌رود و به مرزهای دیگر می‌رسد. مثلاً در ایران ما این ودیعه شناور به کردستان می‌رسد. کردهای ما با آن سوی مرز فامیل‌اند، ارتباط همزبانی و هم‌فرهنگی دارند. کردها از آن سو به مرز ترکیه و سوریه می‌رسند و زبان مشترک دارند با مرزنشینان، شما همین زنجیره زرین زبانی و فرهنگی را با همین شرایط پیش ببرید. می‌بینید که روح یک فرهنگ بر سراسر این سیاره حکومت می‌کند که خروجی نهایی آن باور به عبارت و ترکیب «خانواده مشترک بشری» است. فرهنگ ملل، خارج از خواست حکومت‌ها در طول تاریخ، همواره در حال تعامل بوده، هست و خواهد بود. رنگین کمان وحدت انسانی، امری خود رونده و رو به رشد است، خاصه در عصر عجیب ارتباطات ماهواره‌ای و اینترنتی.

حالا صنعت جهانگردی، صنعت ترجمه، رفت و آمدها، تعامل فرهنگی، رسانه‌ها و ده‌ها پدیده دیگر را به آن همدلی که گفتم، اضافه کنید. به چه دستاوردی می‌رسید؟ تأثیر و تأثر دو فرهنگ و دو ملت، اجتناب‌ناپذیر و بی‌گسست. یک مثال تاریخی می‌آورم: «ابو نواس اهوازی» شاعر عصر عباسیان به سرزمین اعراب می‌پیوندد، بشدت بر شعر عرب تأثیر می‌گذارد. شعر عرب با همین شدت بر شاعران اسپانیایی (آندلس) اثر می‌گذارد. جُنگی از شعر شاعران اسپانیا در قرن هفتم هجری قمری جمع‌آوری می‌شود به نام «رایات المبارزین». همین جُنگ طی قرن‌ها روی شعر اسپانیا اثر می‌گذارد. رافائل آلبرتی شاعر اسپانیایی گفته است: لورکا تحت تأثیر جُنگی بازمانده از گذشته‌ها بود به نام رایات المبارزین و بعد تأثیر شعر لورکا را بر شعر اروپا دنبال کنید تا امروز... می‌بینید مرز به مرز، ادبیات بی مرز در نهایت دَهش، چگونه خود را نثار می‌کند، بدون اجازه از حکومت‌ها، بدون پاسپورت و تذکره و گذرنامه...!

و حرف آخر: تأثیر ادبیات ایران زمین میان اقوام «اویغور» در چین هم قابل یادآوری است، در هند و...! این رفت و آمد هوشمندانه میان ما و کردهای خاورمیانه همواره وجود داشته است. به همین دلیل و دلایل دیگر است که ما در سفر به کردستان عراق، نمی‌گوییم دارم می‌روم «خارج». می‌گوییم مسافر همین اطرافم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۵
گروه نویسندگان

کیهان فرهنگی: استاد، حتما با نشریه ما و روال کار آن آشنا هستید. معمولا نخستین سوال ما به خلاصه ای از شرح احوال و تحصیلات مربوط می شود.

استاد عبدالرحمن شرفکندی ( هه‌ژار): شرح حال من چندان مهم و شنیدنی نیست. بنده در سال 1300 شمسی در مهاباد متولد شدم. ایام کودکی در مدارس دینی و حوزه های علمی درس خواندم و تازه پا به دوران جوانی گذاشته بودم که همراه خانواده ام به روستای تراغه در اطراف بوکان رفتیم. آن روزها بدلیل تبعیضات بسیاری که از سوی رژیم حاکم اعمال می شد بنده به سوی مسائل سیاسی کشیده شدم و ناگزیر در 24 سالگی به عراق متواری شدم.

در آنجا بیمار شدم و مشکلات و سختی های زیادی را پشت سر گذاشتم، بعد به لبنان رفتم و حدود دو سال در آنجا بودم. سه سال هم در سوریه ماندم تا اینکه عبدالکریم قاسم در عراق کودتا کرد و من به آنجا بازگشتم، در همین اول بود که با ملا مصطفی برخورد کردم و همدیگر را بازشناختیم. وقتی جنگ با عراق و رژیم صدام پیش آمد. من از طریق همکاری با رادیو مطبوعات، مخالفتم را ابراز میکردم تا اینکه مجبور به بازگشت به ایران شدم ولی در اینجا رژیم شاه مرا به اعدام محکوم کرده بود، از این رو دوستان وساطت کرده و خواستار لغو این حکم شدند اما، شاه در پاسخ گفته بود عفوی در میان نیست فقط پرونده اش را به جریان نگذارید.

بنده در بغداد عضو آکادمی علمی بودم و کارهای ترجمه زیادی هم داشتم، لذا وضع زندگیم خوب بود، کتابخانه خوبی هم داشتم اما تمام اینها را به دستور صدام مصادره کردند، در نتیجه وقتی به ایران آمدم در نهایت فقر و تنگدستی قرار داشتم، به این جهت خانه ای هم در اینجا به من دادند.

در ایران به منظور امرار معاش و به هر حال ارائه نوعی خدمت فرهنگی، تصمیم به کار گرفتم و به انتشارات دانشگاه و جاهای دیگری رفتم. در آنجا از توان و بضاعت علمی من سوال کردند. گفتم: من زبان عربی دوره جاهلیت و عربی بعد از اسلام را می دانم و با زبانهای بومی مردم عراق و لبنان و سوریه و مصر هم آشنایی دارم و ضمنا ترکی استانبولی و آذری را هم بلدم و چون خودم هم کُرد هستم، طبعا این زبان را هم به خوبی می دانم. آقای فرموشی به من گفتند، بیا کتاب قانون ابن سینا را ترجمه کن. من هم اگرچه اطلاع چندانی در مورد این کتاب نداشتم، ولی صرفا با این تصور که یک کتاب عربی را به فارسی ترجمه می کنم این کار را پذیرفتم. اما بعد وقتی کتاب را آوردم و مقداری از آن را مطالعه کردم دیدم به هیچ وجه آن طور که من تصور می کردم نیست و کاری سخت دشوار است.

بنابراین نزد ایشان بازگشتم و گفتم: دانسته های من بیشتر در خصوص ادبیات عرب و دواوین شعرایی نظیر متنبی و ابونواس و بحتری است، حتی ادبیات دوره جاهلیت را هم می دانم، اما ترجمه این کتاب در حد توان من نیست. آقای دکتر فرموشی گفت خسته نشو، اگر در ماه حتی یک صفحه هم ترجمه کنی، برای ما کافیست. بعد قرار شد کار دیگری را هم شروع کنم که همین فرهنگ کردی- فارسی است. برای انجام این کار هم هفته ای دو روز به پژوهشکده ایران زمین- که در حال حاضر متعلق به مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی است- می رفتم. پس از انقلاب اسلامی هم آمدند از من پرسیدند چکار میکنی؟ گفتم مشغول ترجمه قانون و گردآوری فرهنگ کردی- فارسی هستم، اگر موافق هستید ادامه بدهم، که البته مورد قبول واقع شد. ترجمه قانون درحال حاضر تمام شده، هر چند 3 جلد آن بیشتر به چاپ نرسیده و 4 جلد دیگر در آینده چاپ خواهد شد.

کیهان فرهنگی: از شرح حالتان خیلی زود گذشتید. در مورد تحصیلاتتان و فعالیتهایی که هنگام زندگی در بغداد داشتید می خواهیم بیشتر بدانیم.

استاد شرفکندی: اگر اجازه بدهید داستان کوتاهی را برایتان تعریف می کنم که مصداق کامل زندگی من است:

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۲۶
گروه نویسندگان

[کوردی کەڵھوڕی(کرماشان-ئیلام-خانەقین-بیجاڕ-ئەسەد ئاباد)]
حروف کوردی گویش کلهری با الفبای کوردی آرامی و  کوردی لاتین و معادل فارسی آنها

کوردی آرامی👇     کوردی لاتین👇        فارسی 👇

✅ئـ 👈 معادل کوردی لاتین و معادل فارسی ندارد
✅ ئا-ا 👈 معادل کوردی لاتین👈 A /a و معادل فارسی👈 آ - ا
✅ب 👈معادل کوردی لاتین👈 B /b و معادل فارسی 👈 ب
✅پ 👈معادل  کوردی لاتین👈 P /p و معادل فارسی 👈 پ
✅ت👈معادل  کوردی لاتین👈 T /t ومعادل فارسی 👈 ت
✅ج👈معادل  کوردی لاتین👈 C /c و معادل فارسی 👈 ج
✅چ 👈معادل  کوردی لاتین👈  ç /ç ومعادل فارسی👈 چ
✅ح 👈معادل  کوردی لاتین👈 H /h و معادل فارسی 👈 ح
✅خ 👈معادل  کوردی لاتین👈 X /x ومعادل فارسی 👈 خ
✅د 👈معادل  کوردی لاتین 👈 D /d و معادل فارسی👈 د
✅ر 👈معادل  کوردی لاتین👈 R /r و معادل فارسی👈 ر
✅ڕ 👈معادل  کوردی لاتین👈  rr و معادل فارسی👈 ندارد
✅ز 👈معادل  کوردی لاتین👈 Z /z و معادل فارسی👈 ز
✅ژ👈معادل  کوردی لاتین👈 J /j و معادل فارسی👈 ژ
✅س👈معادل  کوردی لاتین👈 S /s و معادل فارسی👈 س
✅ش 👈معادل  کوردی لاتین👈 ş /ş و معادل فارسی👈 ش
✅ع 👈معادل  کوردی لاتین👈ندارد و معادل فارسی👈 ع
✅غ👈معادل  کوردی لاتین👈X /xو معادل فارسی👈 غ
✅ف 👈معادل  کوردی لاتین👈 F /f و معادل فارسی👈 ف
✅ڤ 👈معادل  کوردی لاتین👈 V /v و معادل فارسی👈 ندارد
✅ق👈معادل  کوردی لاتین👈 Q /q و معادل فارسی👈 ق
✅ک 👈معادل  کوردی لاتین👈 K /k و معادل فارسی👈 ک
✅گ 👈معادل  کوردی لاتین👈 G /g و معادل فارسی👈 گ
✅ل 👈معادل  کوردی لاتین👈L /lو معاذل فارسی👈 ل
✅ڵ 👈معادل  کوردی لاتین👈  ll و معاذل فارسی👈 ندارد
✅م 👈معادل  کوردی لاتین👈M /m و معادل فارسی 👈 م
✅ن 👈معادل  کوردی لاتین👈N /n و معادل فارسی 👈 ن
✅و 👈معادل  کوردی لاتین👈 W /w و معادل فارسی👈 ندارد
✅وو👈معادل  کوردی لاتین👈 Û /û و معادل فارسی👈 ندارد
✅ۆ 👈معادل  کوردی لاتین👈 O /o و معادل فارسی👈 ندارد
✅ۊ👈معادل  کوردی لاتین👈 Ü/ü و معادل فارسی👈 ندارد
✅ه‌ 👈معادل  کوردی لاتین👈 E / e و معادل فارسی👈 فتحه  ــــَـ
✅ھ👈معادل  کوردی لاتین👈 H /h و معادل فارسی👈 ھ
✅ی👈معادل  کوردی لاتین👈 Y /y و معادل فارسی👈 ی
✅ی👈معادل  کوردی لاتین👈 Î / î و معادل فارسی👈 ی
✅ێ👈معادل  کوردی لاتین👈 Ê /ê و معادل فارسی 👈 ندارد
✅بزرۆکه « ْ » 👈معادل  کوردی لاتین👈 I / i و معادل فارسی👈 کسره ــــِـ

🔵🔵🔵دوستان عزیزم درصورت انتشار مطلب،از شماعزیزان
انتظار میرود،لینک را حذف نکنید.
ممنون از همراهی شما عزیزان🙏🌺🌺🌺
@kurdikelhuri

گه ڕووسی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۵۳
گروه نویسندگان

ارز👈دراو
اطلاعات👈زانیاری
جاسوس👈سیخوڕ
جبهە👈بەرە
تانک👈دەبابه
کارمەند👈فەرمانبەر
معلم👈مامۆستا
مدرسە👈خوێندنگا، قوتابخانە
دانشگاە👈زانکۆ
دانشجو👈خوێندکار،قوتابی زانکۆ
دانش آموز👈قوتابی
مختلط👈تێکەڵاو
کلاس👈پۆل
امتحان👈تاقیکاری،تاقیکردنەوە
مهندس👈ئەندازیار
تماس👈پێوەندی
شهرداری👈شارەوانی
استانداری👈پارێزگار
مدنی👈سڤیل
آتش نشانی👈ئاگرکوژێنەوە
اورژانس👈فریاکەوتن
آزمایشگاه👈تاقیگە

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۷
گروه نویسندگان

نحوه خواندن (واو) عطف جدا, در میان متن کردی:

اگر کلمه ای به واو برسد نباید مکس کنیم و با واو جمله راشروع کنیم بلکه واو به کلمه پیش از خود می چسبد و ادامه می دهیم. اگر  به واو برسیم و نفس تازه کنیم باز نباید با واو شروع کنیم لازم است با کلمه قبل از واو شروع کرده و متن را ادامه دهیم. مانند جمله زیر که واو باید با کلمه پیش از خود خوانده بشود:

(دیم و )را دیمو  -   (وتم و) را  وتمو   می خوانیم

براگەم دیم و وە پێ وتم و هەڵگەڕیام.

        ........            .......... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۰:۱۹
گروه نویسندگان
1-حروفی که در کردی هست اما در فارسی نیست; این حروف در همه گویش و لهجه های کاربردی قروه و حومه کاربرد دارد:

الف) صدادار:  ئ - ۆ - وو - ە - بزرۆکە - ۊ

ب) بی صدا:  ڕ - ڵ(هر دو تلفظ غلیظی دارند)

مثال برای صدادار: 

ێ: بێ (بیا) - تاوێ(مدتی)

ۆ: تۆخس (پررو)- بۆخچە(بغچه)

وو: بووسە (بایست)- بوو(رایحه)

ە: تەوەر (تبر)- کەفت(افتاد)

بزرۆکە: مامر(مرغ): بین (م) و (ر )صدای کوتاه و سریع کسره, تلفظ می شود. مثال های دیگر: من(من)-شریقە(رعد و برق)

ۊ: چۊ (رفت)- پۊل(پول)

مثال برای بی صدا:

ڕ: کوڕ (پسر)- پڕ(پر)-هەڕەشە(تهدید)

ڵ: پەڵپ (بهانه)- کاڵ(نارس-کم رنگ)

نکته:

1- حرف(گ)در فرهنگ لغت کلهری و کرمانشاهی بە صورت(ێ) کسرەی کشیده نیز کاربرد دارد, مثل ئاێر / ئاگر


2- دو حرف (ن) و (گ) وقتی کنار هم بدون واسطه در یک هجا(بخش)قرار بگیرند; در نوشتاری نوشته می شوند و در تلفظ در دهان باهم تلفظ می شوند, یعنی انتهای زبان به سقف دهان می چسبد و صدا از بینی بیرون می آید.

 

3- آنچه در نوشتار کردی اهمیت دارد تلفظ است,یعنی همانگونه که تلفظ می شود نوشته می شود.

                                                          

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۲۰:۳۱
گروه نویسندگان

«آیین چراغ خاموشی نیست.»

سر آغاز

*زبان، گویش و لهجه

زبان به معنی اعم آن هر نوع نشانه یا قراردادی است که پیامی را به میان افراد یک ‏جامعه می برد. گویش‌ها(dialect)  شاخه‌هایی از یک زبان واحد هستند که از نظر ‏آوایی، واژگانی و دستوری با هم تفاوت های بسیاری دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش دارد. لهجه (accent)صورت تغییر یافته ای از یک زبان است که برای سخنگویان آن زبان قابل فهم باشد . لهجه ها معمولا تنها تفاوتهای آوایی و واژگانی ( کمتر دستوری ) با یکدیگر دارند. هر لهجه دارای گونه ‏های زبانی نیز هست که وابسته به شغل، تحصیل، سن و جنس گویشور است.(دکتر ایران کلباسی، گفتاری پیرامون زبان، گویش و ...)

بر پایه‌ی این آغاز کوتاه می‌توان گفت زبان کردی علاوه بر گویش‌های گوناگون کرمانجی شمالی(هکاری، خراسانی، بادینانی و ...)، کرمانجی مرکزی( سورانی، مکریانی، اردلانی ، جافی و ... ) و کرمانجی جنوبی (کرماشانی، کلهری، گروسی، ایلامی، قروه ای و ...) دارای لهجه‌ها و گونه‌های فراوانی می‌باشد؛ که در منطقه‌ی قروه این گوناگونی لهجه تأمل‌انگیز است و چون منابع مکتوب تاریخی ویژه‌ی این منطقه تألیف نشده و در دسترس نیست نمی‌توان با صراحت و قطعیت درباره‌ی آن سخن گفت: که چگونه این همه تنوع در یک ناحیه‌ی جغرافیایی می‌تواند وجود داشته باشد؟1

اما می‌توان گفت که کردها در درازای تاریخ ـ به ویژه تاریخ معاصر ـ مدام کوچانده می‌شدند؛ یا با انگیزه‌های سیاسی یا گاه اقتصادی. بر همین اساس می‌توان به این برداشت رسید که همان کوچش خود می‌تواند از علل گوناگونی و فراوانی لهجه‌ها در این منطقه باشد که این مسئله زیاد وابسته به موضوع بحث نیست و از آن می‌گذریم.

*جغرافیای منطقه‌ی قروه و تأثیر آن بر زبان ساکنانش

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۹:۰۰
گروه نویسندگان

گروهی از زبانشناسان زبان اوستایی را گونه ای از زبانهای غرب فلات ایران می دانند. «دیاکونوف می گوید زبان اوستایی مهمترین زبان ماد باستان بوده است، زبانی بسیار قوی و البته وابسته به زبانهای هندواروپایی که نمی توان آن را زبان پارسی نامید.» (خوشحالی،18:1379)  گذشته از واژگان مشترک بسیار میان کردی و اوستایی، آنچه دانشمندان را برآن می دارد تا اوستایی را زبانی مادی قلمداد کنند بحث زادگاه زرتشت آموزگار است. گروهی زادگاه او را در باختر و در کرانه ی دریاچه ی چیچست (ارومیه کنونی) می دانند (دوستخواه،12:1379) اگرچه سند روشن و قطعی برای اثبات این مدعا وجود ندارد و در مورد زادگاه زرتشت نمی توان به یقین بود اما می توان این احتمال را اساس قرار داد و درباره قرابتهای زبانی بسیار میان زبان اوستا و زبانهای غرب فلات ایران از جمله کردی سخن گفت.

 قرابت زبانی را زمانی می توان مورد توجه قرار داد که نمونه های فراوانی از اسامی مشابه در دو زبان یافت شود تا مسأله اتفاقی بودن تشابه دو یا چند واژه به طور کامل متفی شود.(خوشحالی،7:1379)

در اینجا به ذکر پاره ای از این شباهتها می پردازیم (پاره ای از واژگان ذکر شده از کتاب زبانشناسسی کرد و تاریخ کردستان، پاره ای از کتاب دستور زبان اوستایی و پاره ای نیز از بیانات شفاهی دکتر کزازی نقل شده اند.)

 

 

اوستایی          فارسی                کردی                       

 Gouru         بزرگ،سنگین               گه و ره         

  Margs         چمن، سبز                میرگ             

Masya           ماهی                     ماسی              

       

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۳:۵۵
گروه نویسندگان

 

 الفبای زبان کردی از 29 صامت و 8 مصوت تشکیل شده،به شرح زیر:

 

  الف.صامتها(29 عدد):  ء.ب.پ.ت.ج.چ ح.خ.د.ر.ڕ.ز.ژ.س.ش.ع.غ.ف.ﭬ.ق.ک.گ.ل.ڵ.م.ن.و.ه.ی.

 

ب.مصوتها(8): در زبان کردی 8 واکه وجود دارد :5بلند و 3 کوتاه.

واکه های بلند: ا،ی،وو،ێ،ﯚ.        واکه های کوتاه:  ه،و،-ِ .

 

در زبان کردی به جای حرکات از نشانه ها و علائم زیر استفاده می شود:

 

1.الف کشیده در وسط و آخر کلمه با "ا" نشان داده می شود.مانند:

بار ،زانا(دانا) .

2.به جای فتحه از علامت "ه" استفاده می شود.مانند: سه ر، به رز(بلند).

3.به جای ضمه از "و"استفاده می شود.مانند:کوتان(کوبیدن)،گوتن(گفتن).

4.اگر تلفظ "و" کشیده باشد از"وو" استفاده میشود.مانند:سوور(سرخ)، پوور(عمه،خاله).

5.برای تلفظ"و" به شکل "o"(واکه بلند)  از "ۆ" استفاده می شود.مانند:خۆر(خورشید) ،زۆر(زیاد).

6.به جای کسره از "ﯿ" کمک میگیریم.مانند:حیساب(حساب) ،کیتاب(کتاب).

**دکتر رخزادی: برای آوای کوتاه /e /که معادل کسره است در خط کردی نشانه ای وضع نشده و پیشنهاد می شود از همان نشانه "-ِ" کسره برای نمایاندن این آوا در خط کردی استفاده کرد.مثلا:

لانِک،گِڕ،دِڵ.

7.تلفظ باز حرف "ی" را با علامت "ێ" نشان میدهیم.مانند:دێو(دیو) ،لێو(لب) ،لێوه(دیوانه).

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۳:۴۰
گروه نویسندگان

ئیمه وه ختی  ته ک مناڵمانا قسه ئه که ین  وه ک فره کارگه ل تر، ته نیا خاست و ویستی خومان بوومان موهمه. به  ‌حه قی مناڵمان نایزانین که به زوان دایکی خوه ی قسه بژنه فێت و بفامێت. وه زوان دایکی فێکره‌و کات. هه‌ر له مناڵیه‌وه ،  پێ ئه‌یژین که زوانه‌که‌ێ خوه‌ت باش نییه. وه زوانی تر قسه که.نیشانه‌ی پرسین و سواڵی گه‌وره، له زه‌ێن و زهن مناڵه‌گه  ئه‌نینه بان شناسه و هویه‌تی ئه‌و مناڵه‌وه. وختی گه‌وره ‌یش ئه‌وێت چوون زوانی تری له باوک و دایکیگه‌و فێر بیوه که خو‌یانیش فره وارد نیین، خراوتر له‌و که‌سه فارسی ئه‌یژێت وا زوانی فارسی له ده‌نگ و ڕه‌نگ (سه‌دا و سیما)  فێڕ بیوه.

گه ڕووسی

 

ئه‌گه‌ر وه ته‌ک  که‌سی وه زووانی قسه که‌ین که حالی بێت، قسه‌گه‌ی ئیوه  ئه‌چێده ناو مه‌غزیا (مێشک). وه‌لی ئه‌گه‌ر وه زووان دایکی ته‌کیا قسه که‌ین، قسه‌گه‌ی ئیوه ئه‌نیشده دڵیه‌و.


                                                                      نلسوون ماندێلا


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۹
گروه نویسندگان