کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه- کوردی ناوچه‌ی قوروه

کورده‌واری

گویش و ادبیات کردهای منطقه قروه مهجور مانده و از کتابت دور شده است. این وبلاگ شاید آغازی باشد برای پرداختن به این مهم و ثبت رسوم و سنن و شعرهایی که در حال فراموشی است. امیدواریم علاقمندان ما را در این کار یاری فرمایند.
https://telegram.me/kurdawary_ghorwa

زبان کردی- شاعران کرد

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۱ ب.ظ

اقوام کرد  در طول تاریخ به نامهای گوناگونی نامیده شده اند:سومریها به آنها گوتی،جودی،جوتی می گفته اند.پارسها آنان را کُرتیوو کُردراها نامیده اند.یونانیها و رومیها به کُردها، کاردُسوی،کاردُخوی،کاردک،کُردکی،کُردُخی وکاردُویکا گفته اند.ارمنیها آنان را کُردئین ، کاردُوی ،کاردوا ،کارتاویه نامیده اند وسرانجام آرامیها و آشوریها به آنان گُتی ، کوتی،کورتی ،کاردو،کارداکا ،کارتکان و کاردواک گفته اند.

برابری کُرد با ماد قولی است که جملگی برآنند و بر آن پافشاری می کنند.تقریبا همه ماخذ چه اروپایی و چه ایرانی تا آغاز پادشاهی هخامنشیان سرگذشت این دو را موازی با هم دانسته و به ثبت آن همت گماشته اند. نشانه های ماندگار بزرگان و شاهان و امیران حکومت ماد در سرزمین کُردستان ژرفای اعتقاد ملی و احترام این مردم را به گذشته کهن خود به خوبی نشان می دهد.

سالنامه های شلمنسر سوم( از مهاجمان به سرزمین کنونی کُردستان در 836پ.م) از مادای (مادها)نام برده است و با استنباط از نوشته های آشوریان در این زمان ،مادها در جنوب دریاچه ارومیه و نواحی سقز تا پیرامون همدان مستقر بودند.در کتیبه سومری نام کَرَده امده است.در زمان اردشیر بابکان کلمه کُرد به خط پهلوی به کُرت نوشته شده است.گزنفون مورخ و سردار یونانی ،شاگرد سقراط حکیم (352_430 پ.م)چند کتاب درباره ایران نوشته است یکی از آنها اناباز یا بازگشت ده هزار نفری نام دارد و او از کُردها به وضوح نام برده است.

گویش و لهجه های زبان  کردی از خانواده زبان های هند و اروپایی و زیرمجموعه زبان های ایرانی- آریایی است که دارای شش لهجه مختلف می باشد:

 ۱-لهجه کرمانجی (شمالی) که زبان اکثریت کردهای ساکن ترکیه، روسیه، سوریه، شمال ایران وشمال خراسان و همچنین اطراف کابل می باشد.


 ۲-لهجه  سورانی (مرکزی) که عمدتاً در ایران و عراق بدان سخن می گویند.

 ۳-لهجه اورامی (جنوبی) که خود به دو لهجه کلهر و هورامی تقسیم می شود. لهجه کلهری در کرمانشاه و لهجه هورامی در اورامانات (شامل هورامان تخت و هورامان لهون) رایج است.

۴- لهجه لری ،  از لهجه های آریایی که از نقطه نظر فونولوژی ، در بین زبان کردی و فارسی قرار دارد ، تا به طرف شمال لرستان حرکت می کنید ، این لهجه بیشتر به زبان کردی  نزدیک می شود.

۵- لهجه گورانی ، از کلمه  گوران مشتق شده است . گوران جمع (گه وره ) است و (گه وره) در زبان کردی به معنی بزرگ یا گبر ( زرتشتی ) است . از نقطه نظر  زبانشناسی ، بخشهای وسیعی از مناطق جنوبی کردنشین ، مانند اکثریت استان کرمانشاهان ،  اکثریت استان ایلام و بخشی از لرستان به این لهجه از زبان کردی صحبت می کنند

۶- لهجه زازاکی (زازایی - دملی) ، این لهجه نیز از لهجه های زبان کردی است ، که از لحاظ لغت ، دستور و سایر معیارهای  زبانشناسی ، با اکثر لهجه های کردی دیگر، مقداری فاصله گرفته است .لهجهء زازاکی در کردستان ترکیه تکلم می‌شود. شهرهایی که با این لهجه صحبت می‌کنند شامل: سیواس، درسم (ده‌رسئ‌م)، بینگول، مووش، و قسمتی از حومهء ارزنجان است.

نخستین آثار مکتوب ادبیات کردی در قرن 4 هجری در ترانه هایی با اوزان ده هجایی و درمضامین عرفانی و به زبان"گوران"سروده شده اند. هنوز هم در لهجه ی سورانی واژه ی"گورانی" به معنی "ترانه " به کار می رود. در قرن 19 لهجه ی سورانی به زبان مسلط ادبی تبدیل می شود و آثاری با مضامین صوفیانه پدید می آیند. ولی در پایان این قرن مضامین ملی گرایانه غلبه می یابند و بالاخره در نیمه ی قرن 20 نوآوری در فرم هم شروع می شود و مضامین ناسیونالیستی با چاشنی چپگرایانه غالب می شوند.
اولین شاعر نامدار کرد شیخ احمد نشانی ملقب به "مَلای جزیری"( 1481- 1407) است. او در جزیره ی بوتان ترکیه می زیسته و به زبان کرمانجی غزل های عارفانه و زیبایی می سروده. دیوان او به همت شاعر کرد ایرانی "هه ژار" و توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.

احمدخانی( 1706- 1650) جزء اولین شاعران معروفی است که گرایش ناسیونالیستی دارند. او خالق منظومه ی معروف "مه م و زین" در قرن 17 میلادی و دوره صفویه است. این منظومه حکایت دلدادگی بی سرانجام و ناکام امیرزاده ای به نام "زین" و سرداری به نام "مه م" مـی بـاشد که شباهت های بسیاری به عشق نامه "شیرین و فرهاد" دارد. او هم به زبان کرمانجی شعر گفته است. احمدخانی به دلیل اشعار حماسی و ناسیونالیستی اش به "فردوسی کرد" مشهور است.
اما اولین شاعر معروفی که به زبان سورانی شعر گفت "ملا خدر احمدی شاویسی" ملقب به "نالی" اسـت. دیوان غزلیات او به همت ملا عبدالکریم مـدرس و پـسـرش شرح گردیده و توسط انتشارات صلاح الدین ایوبی در سال 1364 به چاپ رسیده است. استحکام زبان و مضمون اشعارش خواننده را به یاد حافظ می اندازد و از این نظر شاید بتوان او را "حافظ کرد" نامید. مضامین اشعار او عمدتاً عارفانه است.

خانای قبادی هم خسرو و شیرین نظامی را به کردی برمی گرداند. در دوره افشاریه الماس خان کندوله ای هم منظومه های عاشقانه ای چون "شیرین و فرهاد" و "خورشید و خرامان" را بـه نظم می کشد. دیوان "شیخ احمد زوله" هم صبغه ای عارفانه و صوفیانه دارد. در همین زمان بخش هایی از شاهنامه به کردی برگردانده می شود که شاعران آن ها را نمی شناسیم. از آن جمله اند "برزو نامه". برزو فرزند سهراب است و رستم برای جبران ستمی که در حق سهراب کرده می خواهد او را به پادشاهی ایران برساند؛ ولی فرامرز فرزند رستم خود را سزاوارتر به پادشاهی می داند و رستم به ناچار شرطی برای پادشاهی می گذارد و آن این که هر کـس سـر "فولادوند" فرزند اکوان دیو را از تن جدا کند، شاهی به او می رسد. برزو نامه شرح این رویارویی ها است. شاهنامه های کردی غالباً ربطی به شاهنامه فردوسی نداشته اند و در آن اعتقادات مذهبی و اسـلامی با حکایات شاهنامه آمیخته شده و مثلاً در مواردی رستم از حضرت علی (ع) یاری می جوید. نامگذاری امکنه سنقر و کلیایی با اسامی موجود در شاهنامه هم می تواند به تحقیقات جالبی منجر شود. نام هایی مثل چشمه سهراب، سنگ رستم (سان روسم)، چاه بیژن، سمنگان، چشمه توران و کرگسار در "صحنه" و "سنقر" امروزی.
شاعران کرد "لیلی و مجنون" های زیادی را منظوم کرده اند و پس از آن به نظم کشیدن شیرین و فرهاد علاقه بیشتری نشان داده اند.
در کردستان جنوبی پس از خانای قبادی ، الماس خان ، میرزا شفیع ، بیسارانی(1702- 1641) ، غلامرضا خان ارکوازی ، سید یعقوب ماهیدشتی ، سید صالح ماهیدشتی ، مولوی تاوه گوزی ، میرزا احمد دهباشی ، سید طاهر هاشمی ، دکتر صدیق مفتی زاده و نهایتاً شاعران برجسته ای چون شامی کرماشانی، یداله بهزاد، علی اشرف نوبتی (پرتو) و تمکین را داریم.
قطعه ای از منظومه ی طنز کرانشینی شامی:

یه ی هه فته مینیت مانگ بچوده سه ر:
یک هفته به سر ماه
ژنِ صاحیو مال ده س نیه ته که مه ر:
زن صـاحبخانه دست به کمر
وه ژسـتی ته مـام تیته پشت ده ر:
و قیافه گرفته بـه پشت در می آید
له وه ر پای هه لسم چو ئاغاو نه و که ر:
چون ارباب و نوکر برپا می ایستم
وه ژنه م ئووشم ده م که سه ماوه ر:
به زنم می گویم سماور را آتش کن
خوه م ده وم ئه رای میوه و شیرینی:
خودم برای خرید میوه و شیرینی می روم
چه بکه م له ده س کرانشینی:
از دست کرایه نشینی چه بکنم
داد وه هر که س به م حه قم نیه سینی:
از هر کس داد می خواهم حقم را نمی گیرد.

سید عبدالرحیم تاوه گوزی (1300- 1221)- (1882- 1806) با تخلص "معدومی" در عراق به دنیا آمد و تحصیلاتش را در حلبچه، پاوه و سنندج و جوانرود ادامه داد و نهایتاً مرید شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی شد. اشعار او در قالب مثنوی و به لهجه هورامی و در مضامین عارفانه سروده شده است.
نمونه ای از اشعار مولوی کرد:

ئیمشه و هه م دیسان ده روون پر خه مه ن:
(دوباره امشب دلم پرغم است)
ئه ساسه ی ماته م جه لامان جه مه ن:
(اسباب ماتم نزد ما جمع است)
نه تاو دووری دل بی قه راره ن:
(تاب دوری ندارم، دلم بی قرار است)
بیـنایی دیده م ج خه فه ت تا ره ن:
( روشـنـایی دیـده ام از اندوه تیره شده)
شریخه و گه رمه ی هه ور دووری دوس:
( رعد و برق ابر و فراق یار)
وه فه نا به رده ن مه غز و ره گ و پوس:
(مغز و رگ و پوستم را فنا کرده)
شه راه ره ی گرپه ی نارمه هجوری:
(شعله آتش هجران)
که ر ده ن وه غوبار کو گای سه بووری:
(کوه صبرم را بر باد داده است)


اما از شاعران متأخر در کردستان مرکزی باید از شرفکندی (ملقب به هه ژار) و هیمن نام برد که شعرشـان به شـدت صـبـغه ی نـاسـیونالیستی دارد. برگردان اشـعـار خیام و شعر بلند "عقاب" "ناتل خانلری" توسط هه ژار از آثار معروف اوست و از هیمن هم باید از مثنوی بلند "ناله ی جودایی" نام برد که با تضمین ابیاتی از نی نامه مولوی، اشعار پرسوز و گدازی درباره ی غربت و تبعید سیاسی خود در رژیم پهلوی، سروده است.
نمونه ای از ترجمه های خیام توسط هه ژ ار:

ئه م گوزه وه کوو من بووه دلدار و هه ژار:
این کوزه چو من عاشق یاری بوده است
جاریکی دلی خوش بووه صه د جار خه مبار:
دربند سر زلف نگاری بوده است
ئه و هه نگل وده سگره ی له ملیا دیوته:
این دسته که بر گردن او می بینی
ده ستی بووه زور خراوته سه ر ملی یار:
دستی است که بر گردن یاری بوده است
پر ژاندی هه ور له ده شت و ده ر بارانی:
ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست
بی مه ی، بی ده می، تامی ژیان نازانی:
بی باده گلرنگ نمی شاید زیست
وائیمه له سه یری سه وزه زارین داخو:
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
سه وزه ی گلی ئیمه کی بکا سه یرانی:
تا سبزه ی خاک ما تماشاگه کیست؟

قطعه ای از ناله ی جودایی هیمن:

ساقیا! وا باده وه، وا باده وه
( ساقیا با جام باده)
روو له لای من که به جامی باده وه
( رو به سوی من کن با جام باده)
وا وه ره، ده وا وه ره، نیزیک به لیم
( به نزدیک من بیا)
بمده یه مه ی، بمده یه مه ی، تا ده لیم
( میم ده، میم ده تا بگویمت)
مست مستم ساقیا دستم بگیر
( مست مستم ساقیا دستم بگیر)
تا نیافتادم ز پا دستم بگیر
(تا نیافتادم ز پا دستم بگیر)
جا که سه ر خوش بودم به ده نگیکی نه وی
( آن دم که سرخوش گشتم با صدایی آرام)
بوت ده لیم ئه و شیعره به رزه ی مه و له وی(می خوانم برایت شعر بلند مولوی را
« بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند»
گویم ده یه ئه ی دیده مه سته ی قیت و قوز
( به من گوش ده ای دیده مست مغرور)
تا بنالینم وه کوو بلویر به سوز
( تا همچون نی به سوز بنالم)
بویه ناله م تیکه لی نه ی کردووه
( ناله ام را با ناله ی نی آمیخته ام)
ناله یه کم پی یه؛ نه ی، نه یکردووه
( ناله ای که نی هم نکرده است)
شیوه نی من شیوه نی ئینسانی یه
( شیون من شیون برای انسانیت است)
بانگی آزادی و گروی یه کسانیه
( فریاد آزادی و برابری است)
کوششی من زور به جی یه و زور ره وا( کوشش من بسیار به حق و به جاست)
چوون که قانوونی ته بیعه ت وایه وا
( که خود قانون طبیعت همین است
« هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش»
تا بمینی نووری چاوو هیزی پیم
( تا در چشمم نور و در پایم نیرو باشد)
دیم و دیم و دیم و دیم و دیم و دیم:
بازمی گردم و بازمی گردم و...

اما هیچیک از این شاعران از محدوده قالب کلاسیک قدمی فراتر نگذاشتند. در میان کردهای ایران این ابوالقاسم لاهوتی بود که پیش از نیما به سرودن شعر نو پرداخت ولی البته اشعار او همه به فارسی است ولی در کردستان عراق اولین بار عبداله سلیمان (ملقب به "گوران") (1962- 1904) بـود که به شـالوده شـکنی شـعر کلاسیک و روی آوردن به شعر بی وزن و قافیه روی آورد. او به همراه "شیخ نوری شیخ صالح" (1958- 1898)- قبل از نیما- "جنبش ادبی سلیمانیه" را بنیان گزاری کردند. شیخ نوری در واقع تئوری پرداز این جنبش بود و گوران شناخته شده ترین شاعر آن. برای نمونه شعر زیبایی را که گوران در وصف پاییز و همدلی خود با او سروده است، گوران در زمینه شعر کودک هم کار کرده است. اما در ایران و در زمینه شعر نو کردی این "سواره ئیلخانی زاده"(1354- 1307) بود که آغازگر شد. او که لیسانس حقوقش را از دانشگاه تهران گرفته بود و مدتی هم به دلایل سیاسی در زندان شاه بود، عمر زیادی نکرد ولی خالق آثار نوی شد که عمدتاً در مجموعه ای به نام "خواب سنگی" (خه وه به ردینه) توسط انتشارات صلاح الدین ایوبی در سال 1372 به چاپ رسیده اند. سواره اشعار فارسی هم در قالب نو گفته که متأثر از اخوان و فروغ است.

وفایی (1902- 1844م) اهل مهاباد و به دو زبان کردی و فارسی شعر گفته. زبان پاک و شسته رفته ای دارد که از زبان و ذهن حافظ تأثیر پذیرفته است. بسیاری از غزل هایش به صورت ترانه درآمده است. غزل های وفایی بیشتر از سایر شاعران مورد استقبال خوانندگان کرد قرار گرفته و از جمله است غزل زیر:

ئـه ی ئاوینه ی دولبه ری، زارت گول، زولـفت زه ری:
ای آئینه دلبری، گونه هایت گل و زلفت طلا
با هه ناسه م نه ت گری، رووی خوت بینه به م لاوه:
مگذار آهم ترا بگیرد، رو در روی من کن
با شه و بروا، سه حه ر بی، باخی گولان وه به ر بی:
بگذار شب رود و سحر آید و باغ به گل بنشیند
گه ر تو مه یلت له سه ر بی، کافه ر ئیسـلای ناوه:
اگـر تـو بخواهی کافر هم مسمان خواهد شد
هاتم به بونه ی خالت، توشی داوی زولفت بوم:
به طمع دانه ی خالت، در دام زلفت افتادم
طه یریکی نابه له د بووم، نه مزانی دانه و داو:
پرنده ای بی تجربه بودم و دانه و دام را نمی شناختم
له سایه ی چاوه کانت بوویه ره ندی خه رابات:
در سایـه چـشـمانت رند خراباتی شدم
له لای پیری مه یخانه، خه رقم له گروی مه ی ناوه:
نزد پیر میخانه، خرقه ام را گرو می گـذاشـته ام
له ده ردی بی ده رمانی، که وتومه سه ر گه ردانی:
از درد بی درمانی، سرگردان شده ام
به جوابی "لن ترانی" چبکه م روحم سووتاوه:
جواب "لن ترانی" روح و روانم را سوزانده است

قانع (1898- 1965م) متولد عراق بوده است. شعرهای مذهبی بسیار دارد ولی بعد گرایش چپ پیدا می کند و به نوعی شعر طبقاتی و اجتماعی در دفاع از حقوق زحمت کشان و زنان روی می آورد. در عراق و ایران به زندان می افتد. مشخصه شعر قانع صحبت کردن از مسائل روزمره در قالـب حـکـایات و تمثیل های طـنـز آلود است و در واقـع به لحاظ مضـمون قدم در راه نوآوری می گذارد هرچند نمی تواند قالب کلاسیک را رها نماید.قـانع ملمع هایی با تـضـمین غـزل های حـافـظ دارد که خود به آن ها "تی هه لکیش" (تضمین) می گوید:

 ئه گه ر شه و بیته سه ر جیگه م که وا تاقه ی کراس غارا( اگر آن یار خوش لباس شبانه نزدم آید)

 به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 وتم پیی: کوی به دل تویه؟ به عیشوه پی که نی و و فرموی:(گفتم کجا را دوست داری؟ به عشوه خندید و گفت:) کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلی را

 سه رو و زوولف و برو چاو و خه ت و خال و له بی له علت: (سر و زلف و ابرو و چشم و خط و خال و لب لعلت) چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

 نه ته نیا من له ره مزی تاقی میحرابی بی بروت ناگه م: (نه تنها من به راز تاق محراب ابرویت پی نبردم)

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

 سه لاوم کرد له یاری خوم وتی، هه ی ناعه له یک ئه بله:( به یارم سلام کردم گفت، ناعلیک ای نادان)

جواب تلخ می زیبد بل لعل شکرخارا

که حوسنی یوسفم بینی سه عاته ن بوم مو حه ته ق بوو: (چون حسن یوسف را دیدم هماندم یقین یافتم)

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

 ره واجی ده فته رت قانع ئه بی مونکیر چلون بیکا: (مدعی چگونه منکر اقبال به شعر توست)

که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

در کـردسـتان عراق نامی ترین شاعران نوپرداز شیرکو بی که س (متولد 1940م) (فرزند فایق بی که س شاعر) و عبدالله په شیو (متولد 1946م) هستند که هر دو متأثر از مسائل سیاسی زادگاهشان به شعر سیاسی روی آوردند و گرایش چپ داشتند. عبدالله په شیو در منظومه ای با عنوان "براکو‍‍‍‍‍ژی" (برادرکشی) به شدت به اختلافات و برادرکشی های احزاب کرد با یکدیگر می تازد.شیرکو جهانی ترین شاعر کرد است. در سال 1970 با جمعی دیگر مانیفست ادبی خود تحت عنوان "روانگه" (دیدگاه) را منتشر کرد.کتاب "دره پروانه"ی او توسط محمد رئوف مرادی ترجمه و در سال 1380 توسط انتشارات آنا چاپ شده است. این منظومه ی بلند شرح فراق شاعری تبعیدی در سوئد است از سرزمین مادری اش و بیان این حس تعلق و مرثیه ای برای حلبجه و ناپدید شدن 180000 نفر درکوچ اجباری کرد ها معروف به" انفال ".برای آشنایی با زبان و ذهن شیرکو چند تکه از هین منظومه ی بلند را در این جا می آوریم:

 در آن‌جا اگر سرِ سنگی از "چناروک" را بشکنند

در این‌جا او دستِ درد بر سر‌ش می‌کشد؛

در آن‌جا گر دانه‌ای شن در گلوی چشمه‌ای گیر کند

در این‌جا شعرِ او سرفه‌ای می‌کند و دستی به گلو می‌گیرد

.............................

از هم‌اکنون من دیگر حلبچه‌ام

از هم‌اکنون من قطره‌ای از اشکِ انارِ آن غم بزرگم

حلبچه در فکر یکی از فرزندان خود، در اندیشه‌ی رودخانه‌ی  "زلم" است :

بگویید‌م که چه بایدم کرد

تا از خروش گریه‌ی کافوریِ "زلم" کم نشود؟

بگویید‌م که چه بایدم کرد

تا این اسب سرکشِ گریه‌ی گُرگرفته‌ام رام نشود؟

بگوییدم -خدا را- که چه بایدم کرد

......................

اکنون درختِ سیبِ شعری مسافرم

بیخ و بن چونان شاخ و برگم آزاد.

ره‌سپارم و سرزمینم در لابه‌لای دفترم

ره‌سپارم و آسمان و پرندگان م در سر بی‌پناه و توبره‌ی سفرم

برای پیداکردنِ شکوفه اشکی جامانده

گوشه کناره‌های چشمم را نگردید

چرا که هر آن‌چه از آنِ خود بود و شما نیز-همه را-

به همراه باغ و پرچین و جویبار

به همراه خار و خاشاک با خود آورده‌ام

 در زمینه رمان نیز شاخص ترین چهره ادبی کردستان عراق "ابراهیم احمد" خالق رمان های "ژانی گه ل" (درد مردم) و "کوره وه ری" (بدبختی) است که اولی توسط محمد قاضی و احمد قاضی به فارسی ترجمه و به وسیله انتشارات نگاه در سال 1358 چاپ شده است.

تأثر شعر کردی ایرانی از شاعران فارسی زبان شدید است و از این رو همواره به ترجمه اشعاری به زبان کردی مبادرت شده است. علاوه بر خیامی های هه ژار که توسط انتشارات سروش در سال 1369 چاپ شده، عباس حقیقی (ماموستا حقیقی) هم صد غزل حافظ را به کردی پاکیزه ای ترجمه کرده که در سال 1370 توسط انتشارات صلاح الدین ایوبی چاپ شده است.

 نمونه ترجمه ماموستا حقیقی از یک غزل معروف حافظ:

    دل ده رده چی له ده ستم، تو خوا بلین به یاران: دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را

    حه یفی که ئاشکرا بوو، رازی دلم له شاران: دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا

    دانیشتووانی که شتین، ئه ی بامراده بشنه: کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز

 تا ئه و چه لیش ببینین، دیداری یاری جاران: باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

   بروانه ده وری گه ردوون، ده روژه هاتن و چوون: ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

 داچینه تووی چاکه ی، بیکه به راو به یاران: نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

  دوی شه و له نیو گول و مول، به چریکه خویندی بولبول: در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

  ئاماده که ن سه بووحی، ئه ی کوری مه ی گوساران: هاتِ الصبوح صبوا یا ایها السکارا

  ئاسوده یی دوو دنیا مانایه له و دوو پیته: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

 شایانی دوست و دوژمن، پیک هاتن و موداران: با دوستان مروت با دشمنان مدارا

  ئه و ئاوه تا له سوفی، نیوی خراپی لی نا: آن تلخ وش که صوفی، ام الخبائثش خواند

    شیرین و خوشه بومه، وه ک ماچی گول عذاران: اشهی لنا و احلی من قیله العذاران

    حـافز مه گه ر به خوی بو خه رقه ی به مه ی له نوِیژ چو: حـافـظ بـه خود نپوشید این خرقه ی می آلود

    ئه ی شیخی توبه داده ر، بروانه ئیختیاران: ای شیخ پاک دامان، معذور دار ما را

اشعاری از شاملو، هوشنگ ابتهاج و فروغ هم توسط شاعران جوان تر به کردی ترجمه شده که شاید یکی از زیـباترین آن ها ترجمه گزیده ایی از اشعار سهراب سپهری توسط "علی نانوازاده" باشد که در سال 1380 توسط انتشارات توکلی چاپ شده است که به عنوان حسن ختام نمونه ای از آن تقدیم می گردد:

    من چه سبزم امروز( من چ سه وزم ئیمرو)/ و چه اندازه تنم هشیار است( و چه نده له شم وشیاره)/ نکند اندوهی سر رسد از پس کوه(نه کا په ژاره یه ک له پشت کیو بگاتی)/ در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور( له دلی من دا، شنیک هه یه، وه ک میشه یی کی نوور) مثل خواب دم صبح (وه ک خه وی به ر به یان)/ آنقدر بی تابم که دلم می خواهد( منیش هینده بی ئو قره م،که حه زم لییه)/ بدوم تا بن دشت بروم تا سر کوه( هه لیم هه تا بنه بانی ده شت، بروم هه تا سه ر کیو)/ دورها آوایی است که مرا می خواند( له دوور ده ستان ده نگیک هه یه، که بانگم ده کا)...


شاعران و نویسندگان کُرد   Kurdish-language poets

 شاعران کرد

از قرن 3 تا 19 میلادی

** مانی(276-216)**

آثار: ارژنگ که از قدیمیترین آثار به زبان کردی است.

      شاهپوکان

1. نوشیروان نوشیروان(قرن چهارم)؛ که به شیطان بغداد معروف بوده است.

2.   باسام کردی(قرن نهم)؛ اشعار وی به زبان کردی، لهجه گورانی می باشد.

3. بهلول ماهی(قرن دهم)؛ وی اهل همدان بوده است.

4.  پیر شاریار: مردم او را بسیار دوست داشتند و اشعارش سینه به سینه تا به امروز نقل شده است.

5. گیلانی (قرن دهم)؛ او از شاگردان پیر شاریار و به پیر شاریار دوم نیز مشهور بوده است.

6.  بابا قیصر هورامی(قرن دهم)

7. بابا سرنج کلاتی

8. بابا گرچک هورامی

9.  دایه ته وریزی هورامی؛ اولین زن کرد شاعر.

10.  فاطمه خانم

11. جلاله خانم  هر سه نفر در زمان حکومت دیلمیان و در قرن دهم، می‌زیسته‌اند

12. شاخه‌وه‌شین

13. خاتون مه‌یزرد

14.  دایه خزان

15.  بابا بزرگ

16.  قاضی نبی

17. احمد جاف

18.  کاله ریدا؛ 6 نفر فوق در قرن یازدهم و در زمان حکمرانی عیاران می‌زیسته‌اند و این سلسله به فرهنگ و ادب کردی اهمیت زیادی می‌دادند

19. علی ترموکی، قرن یازدهم؛ اولین کردی است که دستور زبان کردی را به لهجه کرمانحی نوشته است. هم اکنون این گرامر در دانشگاه روسیه موجود می باشد.

20.  ابن وحشیه، قرن یازدهم. مهمترین کتاب او «درخشا ئاوی» نام دارد.

21.  علی حریری

22.  شیخ عدی : وی اهل حکاری، از بانیان مکتب ایزدی و شخصیت اول ایزدیان می‌باشد. 2 اثر ادبی دارد به نامهای جلوه و مصحف رش(سیاه). فلسفه او به زرتشتی نزدیک است. مصحف رش او برای ایزدیان کتاب مقدس می‌باشد.

23. محمود ابن آدم؛ قرن یازدهم. اشعاری به فارسی و کردی دارد.

24.  مولانا خالد؛ قرن سیزدهم. اهل سلیمانیه بوده و در شام وفات کرده است. قصیده هایی به زبانهای کردی و فارسی دارد.

25. شیخ عیسی برزنجی؛ وی اهل سنندج بوده و در قرن چهاردهم می زیسته است.

26. پریشان دینوری؛ قرن چهاردهم. به زبان کردی ، لهجه‌های هورامی، گورانی و لکی شعر سروده است.

27.  ملای جزیری؛ قرن دوازده یا پانزدهم.

28.  فقیه طیران؛ قرن دوازدهم.

29. ملای پریشان؛ قرن چهاردهم. به لهجه هورامی شعر سروده است.

30.  ملای باته‌ای؛ قرن پانزدهم.

31.  نرگس خانم.

32.    سمان خانم.    این چهار نفر در زمان اردلانی‌ها می‌زیسته‌اند.

33.   ولدخان گوران.   اردلانی‌ها به زبان و ادبیات کردی بهای ویژه‌ای می‌دادند.

34.  ملا ابوبکر مصنف.

35.  شیخ رمضان؛ قرن شانزدهم. اهل جزیر بوتان بوده است.

36.   شرف‌خان بدلیسی؛ قرن شانزدهم. اولین مورخ کرد و اهل بدلیس بوده و کتاب مشهور وی به نام شرفنامه به زبان کردی در خصوص تاریخ کردستان است.

37.  سلیم سلیمان؛ قرن شانزدهم. شاعر و خواننده بوده و داستان یوسف و زلیخا را به زبان کردی نگاسته است.

38.   رضاخان؛ قرن هفدهم.

39.   علی ترموخی؛ " ". دستور زبان کردی - عربی را نگاشته است.

40.  محمد کاندولایی؛ " ". به لهجه های گورانی، هورامی و لکی آثار او در دست است.

41.  ابن الحج؛ قرن هفدهم. صاحب اثر «مهدی نامه»

42.  احمد خانی؛

43. مصطفی بصرانی؛ "". به لهجه هورامی شعر سروده است.

44. شرف خان؛

45.  اسماعیل بایزیدی؛ قرن هفدهم. 

46. سیاهپوش؛ 

47.  آقا بیداری(آقایوک).

48.   محمدقلی کوندالایی؛ آخر قرن هفدهم. به لهجه هورامی اشعاری دارد.

49. مکی؛ نام او در اشعار سیاهپوش آمده است.

50.   شیخ بابشیر.

51.   معروف نودهی.

52.   ملا یحیا میسوری؛ وی فرهنگ کردی-عربی دارد.

53.   ملا خلیل سرتی.

54.    ملا یونس ارقتینی. او به علی ترموخی اجازه نامه ماموستایی داده است.

55.  ملای ارواسی. کتابی در خصوص بیماری ها و نحوه درمان آنها نگاشته است.

56.  شیخ عبدالقادر گیلانی؛ گویا اهل مردین بوده است.

57.  گانجی؛ اهل بدلیس.

58. محمد زنگان گامناکی کرکوکی؛ قرن هجدهم. آثار او با لهجه گورانی-هورامی و لکی است.

59.  هانا قبادی؛ آثار او با لهجه گورانی-هورامی و لکی است.

60. سرهنگ الماس. قرن هجدهم. اشعار و آثاری به لهجه های گورانی ، هورامی و لکی دارد.

61. میرزا شاقی دینوری؛ قرن هجدهم. آثار او با لهجه گورانی -هورامی و لکی است.

62.   ملای ژابا؛ " " . کتاب ایشان توسط یک کردشناس روسی به چاپ رسیده است.

63. خانای قبادی؛ " ". آثار او به لهجه هورامی است.

64.  ولی دیوانه؛

65.   مرادخان.

66.  خارس بدلیسی.

67.  ودایی؛ قرن 18 و 19.به کردی و فارسی شعر سروده است.

68.  میرزا شافی کلیایی. قرن 18.

69.  احمدبگ کوماسی. اشعار و آثاری به لهجه های گورانی ، هورامی و لکی دارد.

70.    صیاد هورامی؛ 

71.   ماجین

72.  بکربگ ارخی

73.  منصور گرگاشی.

74.  مینا.

75.   احمدبیگ زنگنه. در زمان امارت بابان می زیسته است.

76.   ملا محمود قوتاب. قرن 18.

77.  ضیاءالدین مولانا خالد شهرزوری. قرن 18. صاحب اثر «عقیده نامه» کردی.

87.    مصطفی کردی؛ قرن 19. اولین کسی که با لهجه سورانی آثاری از او باقی مانده است.

88.   سیدا هورامی؛

89.  احمد کور؛ اشعاری با لهجه سورانی دارد.

90.   عبدالرحمن سالم .  

91.   ملای ارواسی؛   کتاب پزشکی او مشهور است.

92.   ملای جباری؛

93. عبدالرحیم مولوی( مولوی کرد).

94.  وسمان اسماعیل؛ " " .

95.حاج قادر کویی.(1897-1817) 

96.   شیخ رضا طالبانی؛ قرن 19.

97.  پیرمرد؛ (1906-1837)

98. ملا معروف کوکه یی؛ قرن 19 و 20. اشعار او به لهجه سورانی است.

100.   ملا صالح حریق؛ قرن 19 و 20. اشعار او به لهجه سورانی است.

101.   عبدالله ادب؛ قرن 19 و 20. اشعار او به لهجه سورانی است.

102.   عبدالرحیم وفایی؛ گ  "  . دیوان اشعارش به لهجه سورانی است.

103.   طاهر بگ جاف. قرن 19 و 20. اشعار او به لهجه سورانی است.

104.   نور علی کندولایی. قرن 19. اشعار او به لهجه هورامی است.

105.   محمد ولی کرمانشاهی؛

106.   محمدعلی سایعول؛ 

107.   ملا احمد خاسی  . مولود نامه ایشان به لهجه زازاکی مشهور است.

108.   عثمان افندی؛ قرن 19. به لهجه زازاکی شعر سروده.

109.   سیقاژی؛ قرن 19.

110.   ملا محمود بایزیدی؛ قرن 19.کتاب عادات کوران را به لهجه کرمانجی نگاشته و شرفنامه را به کردی ترجمه کرده است.

۱۱۱ . شیرکو بى کس (معاصر)

۱۱۲. زهیر اورامانی (معاصر) به لهجه های اورامی - سورانی و زبان فارسی شعر سروده است.

۱۱۳. عبدالله پشیو (معاصر)

از وبلاگ: کوی دلبر


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۲
گروه نویسندگان

نظرات  (۲)

جالب و کامل بوو
۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۴ کارشناس پارت
گروه نویسندگان درود
مطلب زبان کردی- شاعران کرد شمارو مطالعه کردم بسیار مفید بود. 
من کارشناس فروش یه شرکت تبلیغاتی در زمینه چاپ هستم اگر روزی به ما نیاز داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم
این آدرس سایت ماست:
www.partchap.com
اینم شماره تماسمون:
021-88756411

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی